نوشته شده توسط : حامد سیفی


نقش رسانه‌ها در شكل‌گيري انقلاب‌هاي رنگي در بررسي و تحليل وقوع انقلاب‌هاي رنگي در اروپاي شرقي و آسياي ميانه، علل و عوامل متعدد سياسي، تاريخي، هويتي، قوميتي، اجتماعي، اقتصادي و.. نقش داشته‌اند.اما در اين ميان كمتر به نقش مستقيم رسانه‌ها و فناوري‌هاي نوين اطلاعاتي - ارتباطي در جريان شكل‌گيري اين انقلاب‌ها پرداخته شده است

مقدمه

 

در بررسي و تحليل وقوع انقلاب‌هاي رنگي در اروپاي شرقي و آسياي ميانه، علل و عوامل متعدد سياسي، تاريخي، هويتي، قوميتي، اجتماعي، اقتصادي و.. نقش داشته‌اند. از جمله مي‌توان به نقش جنبش‌هاي دانشجويي، بنايدها و سازمان‌هاي غير دولتي (NGOs)، رقابت‌هاي روسيه - آمريكا و حمايت ايالات متحده آمريكا و اروپاي غربي از رهبران اين انقلاب‌ها اشاره كرد.

 

در عين حال كمتر به نقش مستقيم رسانه‌ها و فناوري‌هاي نوين اطلاعاتي - ارتباطي در جريان شكل‌گيري اين انقلاب‌ها پرداخته شده است. به طوري كه حضور مداوم رسانه‌هاي جمعي امري معمول و بديهي فرض شده است. اين در حالي است كه برجستگي نقش رسانه‌ها در تمام مراحل اين جريانات و تأثير آن‌ها در به نتيجه رسيدن انقلاب‌هاي رنگين در صربستان (سال 2000) و سپس صدور انقلاب از طريق رسانه‌ها به كشورهاي گرجستان (2003)، اوكراين (2004) و قرقيزستان (2005) قابل تأمل و بررسي است. هرچند كارشناسان به طور عام از اهميت جنگ نرم و جنگ رسانه‌اي در جهان امروزي سخن به ميان آورده‌اند، اما به طور خاص به كشورهاي اورپاي شرقي نپرداخته‌اند.

 

از نظر آنان، "جنگ رسانه‌اي - كه جنگ نرم، جنگ بدون خون‌ريزي، جنگ آرام، بهداشتي و يا تميز تلقي مي‌شود - استفاده از رسانه‌ها براي تضعيف كشور هدف و بهره‌گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها (اعم از مطبوعات، خبرگزاري‌ها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات) به منظرو دفاع از منافع ملي است. (جنگ نرم 2، 1387: 11)

 

برجسته‌ترين جنگ رسانه‌اي را نيز جنگ نرم و جنگ‌هاي جديد بين‌المللي مي‌دارند كه تنها توان خود براي پيشبرد اهداف سياسي خويش با استفاده از رسانه‌ها بهره‌گيري مي‌كند. جنگي كه بر صفحات روزنامه‌ها، ميكروفون راديوها، صفحات تلويزيون و عدسي دوربين‌ها جريان دارد. (همان: 13).

 

به هر حال اين مقاله در پي آن است كه ضمن معرفي اجمالي انقلاب‌هاي رنگي يا مخملي، كه ويژگي اصلي آن‌ها، مقاومت بدون خشونت در برابر حكومت اقتدارگرا و مبارزه از طريق نافرماني‌هاي مدني است، به بررسي نقش رسانه‌ها و تأثير آن‌ها در به وجود آمدن انقلاب‌ها در عصر جديد بپردازد. انقلاب‌هايي كه بر خلاف انقلاب‌هاي بزرگ دنيا، در دهه گذشته، بدون آسيب جدي به كل مجموعه يك كشور، نظام‌هاي اقتدارگرا را از قدرت بركنار كرده اند. آيا رسانه‌هاي جمعي تأثيري در تغيير شويه‌ي مبارزات مردم عليه دولت‌هاي اقتدارگرا و به طور كلي استبداد در كشورهاي شرقي داشته‌اند؟ نقش رسانه‌ها در انقلاب بولدوزر صربستان، انقلاب گل رز گرجستان، انقلاب نارنجي اوكراين، انقلاب لاله‌اي در قرقيزستان و اخيراً انقلاب انگوري در مولداوي چه بوده است؟

 

و بالاخره رسانه‌ها در تحولات اخير در لبنان، برمه، زيمبابوه، تبت، كنيا و مولداوي چه نقشي دارند؟ تحولاتي كه ويژگي‌هاي‌شان مانند انقلاب‌هاي رنگي است، هر چند نماد مردم اين كشورها رنگ‌هاي نارنجي، آبي، سبز، گل‌رز و غيره نيست. آيا رسانه‌ها در انتقال شيوه‌هاي مبارزات مسالمت‌آميز به ديگر كشورها و مناطق جهان نقش دارند؟

 

اين جستار، پس از تعريف انقلاب‌هاي رنگين و اشاره‌اي كوتاه به منشأ و ماهيت آن‌ها، برخي انقلاب‌هاي برجسته از سلسله‌ي اين انقلاب‌ها را تشريح و نقش رسانه‌ها را در شكل‌گيري‌شان با ارائه مصاديقي بررسي مي‌كند و پس از آن با اشاره به نظريات برخي صاحب‌نظران علوم ارتباطات و علوم سياسي، به مقوله‌ي جهاني شدن و تأثير آن درانقلاب هاي رنگي و به طور كلي جريان‌هاي سياسي، استفاده احزاب، بنيادها نهادهاي مدني، جنبش‌هاي دانشجويي از رسانه‌ها، تأثير رسانه‌ها بر حكومت‌هاي اقتدارگرا و ويژگي‌هاي رسانه‌اي نوين و مخاطبان امروزي مي‌پردازد تا نقش رسانه‌ها هر چه بيشتر تبيين شود.



تعريف انقلاب‌هاي رنگي

 

تعريف‌ها و نام‌هاي متعددي بر تحولاتي كه در كشورهاي اروپاي شرقي و آسياي ميانه اتفاق افتاد، ارائه شده است. انقلاب رنگين، انقلاب مخملي، انقلاب زرد، انقلاب گل‌ها و انقلاب نرم از مصطلح‌ترين عبارت‌هاي به كار رفته براي جريان‌هاي سياسي اين كشورها هستند. هر چند برخي از عبارت انقلاب‌هاي گل‌منگلي، (مرادي، 1383) نيز براي ناميدن اين انقلاب‌ها استفاده كرده‌اند.

 

همچنين برخي اصلاً اين رخدادها را انقلاب نمي‌دانند. به نظر آنان، "به انقلاب رنگي اصولاً نمي‌توان عنوان انقلاب در معناي علمي و شناخته شده كلمه اطلاق كرد. انقلاب درتئوري‌هاي تغييرات اجتماعي به دگرگوني‌هايي بنياديني اطلاق مي‌گردد كه به ساقط كردن يك نظام سياسي اجتماعي و جانشين شدن يك نظام سياسي - اجتماعي ديگر مي‌انجامد. با بررسي دقيق انقلاب‌هاي رنگي متوجه مي‌شويم كه اتفاقاتي كه روي داده به تحولات عميق اجتماعي - كه قاعدتاً از يك انقلاب انتظار مي‌رود - حتي در مسير همان دموكراتيزاسيون منجر نشده و مسئله صرفاً به تغيير و جابه‌جايي اقليت سياسي حام بر جامعه در امتداد تغيير بالانس قوا در سطح جدال‌هاي غرب و روسيه محدود مانده است) (كلانتري، 1384).


به طور مثال، در مورد انقلاب نرم اوكراين، گاردين انگليسي و چپ گرا اصطلاح انقلاب نارنجي را، كه از سوي رسانه‌ها به وقايع اوكراين نسبت داده مي شد،‌خنده‌دار مي‌دانست و مي‌نوشت كه چرا اينديپندنت چپ‌گرا و ديلي‌تلگراف راست‌گرا هر دو از قدرت مردم در جريان انقلاب سخن مي‌گويند؟ چطور مي‌شود جريان اوكرايني كه انگار در يك موسيقي راك خياباني شركت كرده‌اند، را انقلابي دانست؟! (سالمي، 1386: 32).

 

اگرچه، براي اولين‌بار واسلاو هاول رئيس‌جمهور سابق چك كه در آن زمان رهبر مخالفان اين كشور بود، واژه انقلاب رنگي را بر سر زبان‌ها انداخت (http://enwikipedia.org) اما گاهي عنوان انقلاب نارنجي اوكراين نيز (به دليل وسعت تأثير و اوج اين انقلاب‌ها دراين كشور) به اين نوع جريانات اطلاق مي‌شود.

 

به نظر نگارنده، اگر رخ‌دادن اين انقلاب‌ها به صورت منحني در نظر گرفته شود (منحني‌اي كه هنوز به شيب نرسيده است)، انقلاب نارنجي اوكراني رأس و اوج اين انقلاب‌هاست. انقلابي كه پس از گذشت پنج‌سال از وقوع آن همچنان خط سير خود را پيموده و بر خلاف ديگر انقلاب‌هاي رنگي كمتر از ويژگي اصلي خود، كه همان حضور گسترده‌ي مردم در صحنه و تغييرات نرم است، منحرف شده است. بر خلاف انقلاب گل سرخ كه در حال حاضر برنده‌ي اين انقلاب، ميخائيل ساآكاشويلي، خود با چالش‌هايي روبه‌رو شده است و محدوديت‌هايي براي مردم و رسانه‌ها ايجاد كرده است.

 

برخي ناظرين، انقلاب‌هاي رنگي را چنين تعريف كرده‌اند: "انقلاب‌هاي رنگي، دگرگوني بدون خونريزي، به يك رشته از تحركات مرتبط با هم اطلاق مي‌شود كه در جوامع پساكمونيستي در اروپاي شرقي، مركزي و آسياي مركزي توسعه يافت. هيأت حاكمه‌ي اين كشورها جاي خود را به حكومت‌هاي يك‌سره طرفدار غرب داده‌اند. " (http://enwikipedia.org)

 

در تعريف ديگري آمده است: "انقلاب رنگي مقاومتي بدون خشونت است در برابر يك حكومت اقتدارگرا كه منجر به تغيير نظام مي‌شود " (اصطباري، 1385: 28) و باز در يك تعريف ديگر، انقلاب‌هاي رنگي به ايجاد تغييرات بنيادين درون يك كشور از طريق ميدريت اعتراضي مدني در قالب فرآيند اجراي دموكراسي تعبير شده است (عبدوس، 1386). همچنين حركتي كه مردم در آن با نهاد كردن يك رنگي يا گل و پوشيدن لباس، شال، روسري و گرفتن پرچم و پلاكاردهايي به همان رنگ در برابر نظام حاكم اعتراض مي‌كنند و با آن رنگ همبستگي خود را نشان مي‌دهند، به انقلاب رنگي معروف است (ويكي‌پديا).

 

وجه مشترك تمام اين تحركات و تغييرات،‌حركات مبارزاتي منفي هستند كه عمدتاً بر ضد حكومت‌هايي كه خود را متعصب و ديكتاتور نشان داده‌اند، به كار گرفته مي‌شود. علت ناميدن اين‌گونه تغييرات به انقلاب‌هاي رنگي آن است كه از تمام حالات، يك رنگ يا گل خاص به عنوان نماد توسط مخالفان رژيم حاكم مورد استفاده قرار مي‌گرفته است (عبدوس، 1386).

 

در مقدمه كتاب شواليه هاي ناتوي فرهنگ ضمن اشاره به نقش رسانه‌ها، انقلاب‌هاي رنگي نيز چنين تعريف مي‌شود:

 

تا 15 سال پيش "توپ‌خانه‌ها " در خط اول حمله دشمن بودند و "رسانه‌ها " آتش توپ‌خانه‌ها را پشتيباني مي‌كردند. اما، امروز رسانه‌ها به خط مقدم آمده‌اند و توپ‌خانه‌ها نقش پشتيبان رسانه‌ها را برعهده گرفته‌اند. اگر تا 15 سال قبل، توپ‌خانه‌ها گلوله‌هاي آتش‌زا شليك مي‌كردند و در پي قتل عام انسان‌ها و تخريب خانه‌ها و ساختمان‌ها بودند. اكنون رسانه‌ها، توهم مي‌پراكنند و دروغ شليك مي‌كنند و تغيير باورها را پي مي‌گيرند. و اين، همان تهاجم فرهنگي است كه 15 سال قبل، رهبر معظم انقلاب با مشاهده‌ي اولين نشانه‌ها، نسبت به آن هشداري جدي دادند، تهاجمي در عرصه‌ي افكار كه استراتژيست‌هاي آمريكايي با عنوان "جنگ نرم " از آن ياد مي‌كند و گاه به تداعي آن‌چه در برخي از كشورهاي آسياي ميانه انجام داده‌اند، آن را "انقلاب رنگي " و "انقلاب مخملي " نيز مي‌نامند.

 

و بالاخره در ايران، انقلاب‌هاي مخملي به پروژه‌اي از تحولات سياسي گفته مي‌شود كه مديريت رسانه‌اي و افكار عمومي و همزمان مهندسي اجتماعي آغاز مي‌شود تا به يك مهندسي جديد سياسي و تغييرات شبه‌دموكراتيك در يك نظام سياسي معطوف گردد (عرفاني، 1386: 3).

 

همان‌طور كه ديده مي‌شود، در تعريف آخر، براي رسانه، نقش خاصي قائل شده است. رسانه‌اي كه مي‌تواند با مديريت افكار عمومي در كنار عوامل ديگر باعث تغيير نظام سياس و به وجود آمدن انقلاب نرم شود.

 

زيرا اين عقيده وجود دارد كه اگر بتوان افكار عمومي را نسبت به موضوع يا پديده‌اي قانع كرد يا به آن سمت و سو و جهت خاصي بخشيد، مسلماً دولت‌ها نيز تحت فشار افكار عمومي به آن سمت كشيده خواهند شد (جنگ نرم 2، 1387: 13).

 

منشأ و ريشه انقلاب‌هاي رنگي

 

درباره منشأ وقوع انقلاب هاي رنگي نظرات متعددي ارائه شده است. به اعتقاد برخي تحليل‌گران، پس از پايان جنگ سرد و فروپاشي بلوك شرق، كشورهاي بلوك مذكور با خروج از سيطره كمونيست اين بار به دام اقتدارگرايي گرفتار شدند. چنين كشورهايي اولين هدف انقلاب‌هاي رنگي واقع شدند، هدف اصلي اين انقلاب‌ها حذف كامل دو مانع بزرگ هژموني آمريكا بر جهان، يعني روسيه و چين است، اين تلاش ها در غالب يك جنگ سرد غيرايدئولوژيك همچنان در جريان است و هنوز نتيجه نهايي خود را آشكار نساخته است (كرمي، 1386: 27).

 

همچنين،‌ به گفته دكتر جهانگير كرمي كارشناس جمهوري‌هاي شوروي سابق و عضو هيأت علمي دانشگاه در 15 سال گذشته، غرب همواره كوشيده است تا جمهوري‌هاي جدا شده از شوروي را در مقابل روسيه قرار دهد و مانع از گسترش نفوذ روسيه شود كه اين جريان در انقلاب رنگي در كشورهاي قفقاز، آسياي مركزي و اوكراين نمودار شد (آفتاب‌نيوز، 1386).

 

در واقع آمريكا براي دسترسي به منابع عزيم نفت و گاز آسياي مركزي و قفقاز و ايجاد پايگاه‌هاي نظامي در منطقه و فشار بر كشورهايي كه با سياست‌هاي آمريكا در تضاد هستند دست به طراحي يك‌سري تغييرات آرام زد تا ضمن كاهش نفوذ روسيه در منطقه و سرنگوني حكومت‌هاي تحت‌الحمايه روسيه يك سري حكومت‌هاي طرفدار خود را روي كار آورد. اين قبيل تغييرات تدريجي كه تا كنون در كشورهاي باقي‌مانده از بلوك سابق شرق اتفاق افتاده را به انقلاب‌هاي رنگي تغبير مي‌كنند (عبدوس، 1386).

 

اين در حالي است كه برخي تحليل‌گران انقلاب‌هاي رنگي را با بحران جانشيني كشورهاي تازه استقلال يافته مرتبط مي‌دانند.

 

"به نظر مي‌رسد روند تحولات در سه جمهوري قرقيزستان، گرجستان و اوكراين را مي‌توان در چارچوب بحران جانشيني تحليل كرد. اگر كارنامه نسل اول حاكمان اين كشورها پس از اعلام استقلال آن‌ها و روند انتقال قدرت در اين جمهوري‌ها به نسل دوم بررسي شود. مي‌بينيم كه در روسيه و آذربايجان بحران جانشيني مديريت شده است. ولي در گرجستان، اوكراين و قرقيزستان بحران جانشيني روند ديگري پيدا مي‌كند. در روسيه يلتسين موفق شد تمهيداتي فرآهم آورد و پوتين را جانشين خود نمايد. در آذربايجان نيز حيدرعلي‌اف موفق شد با اجراي تمهيداتي پسرش الهام علي‌اف را جانشين خود نمايد. در اين كشورها بحران‌هايي مشابه آن‌چه در گرجستان، اوكراين و قرقيزستان پيش آمد. روي نخواهد داد. در اين وضعيت اگر بعضي دولت‌ها بتوانند پيش‌بيني كنند كه چه اتفاقي خواهد افتاد، مي‌توانند از اين تحولات به نفع خودشان استفاده كنند " (موسوي، 1384: 156).

 

"به لحاظ نظري اعتقادي ندارم كه هر آن‌چه در اين منطقه روي داده است، نسخه پيچيده شده‌ي آمريكاست، بلكه فكر مي‌كنم آمريكا از تحولاتي كه در نتيجه تغيير نسل در اين كشورها روي مي‌دهد، به خوبي استفاده مي‌كند. آمريكايي‌ها با تحليل و شناخت نظريه‌ها و منطق تحولات حتي مي‌دانند كه چه اتفاقاتي در حال وقوع است و از آن بهره‌برداري مي‌كنند. در تحليلي واقع‌بينانه بايد پذيرفت كه در تمامي اين جمهوري‌ها، بحران جانشيني وجود دارد كه اگر بتوانند آن را به گونه‌اي پشت سر بگارند دوره‌ي گذار را تا حدودي با موفقيت طي كرده‌اند و گر نه انقلاب‌هاي رنگين زرد، بنفش و نارنجي در همه كشورها رخ مي‌دهد " (همان، 158).

 

جين‌شارپ و سياست عدم خشونت

 

برخي سياست‌مداران معتقدند، انقلاب‌هاي رنگي در اروپاي شرقي و آسياي ميانه خصوصاً مبارزات جنبش‌هاي جوانان و دانشجويان، از بعد انديشه‌اي و علمي تا حدودي تحت تأثير انديشه‌ها و آثار جين‌شارپ از نويسندگان و عالمان علم سياست است. ايده‌هاي جين‌شارپ محور اصلي رهيافت عمل غيرخشونت‌آميز را به سه دسته تقسيم مي‌كند:


1. روش اقناع و اعتراض

 

2. روش‌هاي فقدان همكاري

 

3. روش مداخله غيرخشونت‌آميز


به كار بردن اين سه روش مي‌تواند باعث تغييرات وسيعي براي دولت‌ها و مردم شود (اصطباري، 1385: 29).

 

البته در اين مقاله به بررسي نقد نظريات جين‌شارپ پرداخته نمي‌شود و به ذكر همين نكته اكتفا مي‌شود كه كتاب‌هاي جين شارپ (مثل كتاب از ديكتاتوري به دموكراسي) به عنوان يك رسانه در همه‌ي كشورهاي اروپاي شرقي به‌ويژه كشور صربستان دست به دست بين دانشجويان مي‌گشت و مهم‌ترين خطوط آموزش وي در دفترهاي جنبش مقاومت به صورت جزوه خلاصه شده بود.


حضور پررنگ رسانه‌ها، ويژگي برجسته‌ي انقلاب رنگي

 

تمامي دگرگوني‌هاي سياسي كه از آن‌ها با نام انقلاب‌هاي رنگين ياد مي‌شود، ‌واجد ويژگي‌هاي پيوسته و همگون در علل و شكل تحولات‌اند، نظير:


1. تمامي آن‌ها به جز قرقيزستان بدون استفاده از ابزارهاي خشونت‌آميز و طي راهپيمايي خياباني به پيروزي رسيدند.


2. تمامي اين تحركات با شعارهايي مبتني بر دموكراسي خواهي و ليبراليسم انجام گرفتند.


3. نقش دانشجويان و نهادهاي غيردولت (NGOs) در بروز آن‌ها پررنگ بود.


4. دليل اصلي وقوع انقلاب وجود خصوصياتي چون اقتدارگرايي، فقدان چرخش نخبگان، ناكارآمدي در حل مشكلات عمومي و عدم مقبوليت عمومي حكومت وقت بود و جرقه‌ي انقلاب به دنبال بروز خطايي از سوي حكومت، نظير تقلب در انتخابات روشن شده بود.

 

5. تحركات انقلابي به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم مورد حمايت آمريكا و اروپاي غربي بود (اصطباري، 1385: 28).

 

همچنين به اعتقاد برخي صاحب‌نظران، ‌براي تشريح ويژگي‌هاي انقلاب رنگي، مي‌توان به چهار گزينه اشاره كرد كه محتواي آن‌ها را به ترتيب مسالمت‌جويي، جنبش‌گرايي، بهره‌گيري از امكانات نوين ارتباطي و استفاده از سرمايه خارجي شكل مي‌دد (پورسعيد، 1387: 100).

 

به نظر نگارنده، در كنار تمام اين ويژگي‌ها، بايد به ويژگي برجسته و نقش خاص رسانه‌هاي نوين و فناوري‌هاي جديد اطلاعاتي نيز در شكل‌گيري اين انقلاب‌ها توجه كرد. به جرأت مي‌توان گفت، رسانه‌ها نقش وصل‌كننده‌ي ويژگي‌هاي فوق را به همديگر داشته‌اند (رسانه‌ها ارتباط بين احزاب، جنبش‌هاي دانشجويي، بنيادها و سازمان‌هاي غيردولتي و به‌ويژه توده‌هاي مردم با همديگر را تسهيل مي‌كنند). چه بسا كه فقدان همين حلقه‌ي اصلي در رخدادهاي ونزوئلا و بلاروس مانع به وقوع پيوستن انقلاب رنگي ديگري در اين كشورها شد. در واقع با كنترل رسانه‌ها، مبارزه مخالفان و جنبش‌هاي دانشجويي عليه هوگوچاوز و الكساندر لوكاشنكو در ونزوئلا و بلاروس به نتيجه نرسيد.

 

بررسي انقلاب‌هاي رنگي و رسانه‌ها در چند كشور

 

در اين بخش به طور مختصر انقلاب‌هاي رنگي در كشورهاي صربستان، گرجستان، اوكراين و قرقيزستان و نقش رسانه‌ها و چگونگي تأثير آن‌ها بر پيروزي اين انقلاب‌ها با ذكر نمونه‌هايي بررسي مي‌شوند.

 

1. انقلابيون بولدوزر صربستان

 

نخستين نمونه‌اي كه براي جنبش‌هاي غيرخشونت‌آميز در قرن 21 مطرح مي‌كنند جنبش مقاومت يا اتپور در صربستان عليه حكومت اسلوبودان ميلوسوويچ است. اكتبر 2000، انتخابات پارلماني و رياست‌جمهوري صربستان با شركت احزاب مختلف و زير نظر ناظران بين‌المللي برگزار شد. مخالفان ميلوسوويچ درائتلاف مخالفان دموكراتيك صربستان گرد هم آمده بودند كه از حمايت گروه‌هاي دانشجويي و سازمان‌هاي غيردولتي در داخل و كشورهاي اروپايي و آمريكا در خارج برخوردار بودند.

 

دانشجويان با شعارهايي چون "او تمام شد " نقش مهمي در بسيج نيروي جوان براي مشاركت در انتخابات ايفا كردند. پس از ده روز حزب حاكم نتايج انتخابات را به نفع خود اعلام نمود. جمعيت خشمگين در بلگراد به خيابان‌ها ريختند و عليه دولت به تظاهرات پرداختند. و توده جمعيت به همراه بولدوزرهاي كشاورزي محلي خود ساختمان پارلمان را به محاصره درآورندند. جنبش مقاومت غيرخشونت‌آميز بعد از انتخابات تشديد شد و در نهايت به سقوط دولت ميلوسوويچ منجر شد و رقيب وي كوشتاتيسا مراسم تحليف رياست جمهوري را به جاي آورد (عبدوس، 1386). كوشتونيتسا در راديو و تلويزيون كه در كنترل مردم قرار گرفته بود با اعلام پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري مردم را به آرامش دعوت كرد و انقلاب نرم صربستان به پيروزي رسيد.

 

اما پيروزي اين انقلاب بدون پوشش وسيع رسانه‌هاي جمعي داخلي و خارجي در كنار حضور فعال نهضت مقاومت جوانان (اتپور) و نهادهاي غيردولتي و در نتيجه حضور توده‌هاي مردم در صحنه محقق نمي‌شد.

 

حضور فعال رسانه‌ها و اهميت آن‌ها در اين انقلاب را از آن‌جايي مي‌توان درك كرد كه نام اين انقلاب را انقلاب بولدوزر هم گذاشته‌اند. بولدوزري كه مردم با آن ديوارهاي اداره مركزي راديو و تلويزيون دولتي را خراب كردند.

 

از طرفي استفاده از SMS (شعارهايي چون "ما همچنان مراقب رفتار شما هستيم ") و شبكه‌ي اينترنت در ارسال و انتقال پيام‌ها و برقراري ارتباط با ديگر اعضاي گروه‌ها حاكي از نقش فعال رسانه‌ها و فناوري‌هاي نوين ارتباطي در اين انقلاب است.

 

در واقع، جنبش مقاومت شعارهايي چون "كارش تمام است " و "وقتش رسيده " را عليه ميلوشويچ بر سر زبان‌ها انداخت. دانشجويان عضو اين جنبش، ‌از طريق تلفن همراه و اينترنت، در شهرهاي مختلف يوگسلاوي، شاخه‌هايي بدون رياست، نامتمركز و بدون خشونت تشكيل دادند (پورسعيد، 1387: 103).

 

به طوري كه وقتي مأموران ميلوسوويچ دريافتند جنبش دانشجويي در حال ساماندهي يك مقاومت است، به يكي از اماكن ملاقات آنان حمله كردند و فرياد زدند: "اين اينترنت لعنتي كجاست؟ " آن‌ها فكر مي‌كردند با خراب كردن يك كامپيوتر در يك محل مي‌توانند اين شبكه گسترده ارتباطي را براي هميشه از بين ببرند (بارسقيان، 1386: 31).


2. انقلاب گل رز گرجستان

 

نقطه آغازين روزشمار تحول در گرجستان را مي‌توان از زمان برگزاري انتخابات پارلماني اين كشور در 11 آبان 1382 (2 نوامبر 2003) قرارداد. چهارمين انتخابات پارلماني گرجستان به منظور انتخاب 235 نماينده با حضور 1368 ناظر بين‌المللي و 300 ناظر داخلي برگزار شد كه همين مسئله حاكي از حساسيت برگزاري اين دور از انتخابات بود.

 

با اعلام نتايج اوليه انتخابات از سوي كميسيون مركزي انتخابات، احزاب مخالف به نتايج اعلام شده اعتراض كردند اما رئيس‌جمهور گرجستان بي‌اعتنا به اين مخالفت‌ها فرمان تشكيل اولين جلسه پارلمان را صادر كرد. در جريان برگزاري اين مراسم ميخائيل ساآكاشويلي و همراهانش با در دست داشتن شاخه‌اي گل رز وارد مجلس شدند و در طول سخنراني ادوارد شواردنادزه با صداي بلند خواستار استعفا و خروج وي از پارلمان گرديدند. با آغاز درگيري و ورود نمايندگان مخالف و طرفدارانش به مجلس، پارلمان به تصرف كامل مخالفان درآمد (كولايي، 1384: 36).

 

به دنبال اين رويداد، شوارد نادزه حالت فوق‌العاده اعلام كرد اما با مقاومت نيروهاي مخالف و سقوط ديگر نهادها و ارگان‌هاي دولتي، رئيس جمهور ظرف 48 ساعت مجبور به استعفا شد. كميسيون مركزي انتخابات نيز نتايج چهارمين دوره انتخابات پارلماني را باطل اعلام كرد. پس از برگزاري مجدد انتخابات رياست‌جمهوري، ميخائيل ساآكاشويلي با كسب 25/96 درصد آرا به رياست‌جمهوري گرجستان انتخاب شد (همان: 37).

 

حميدرضا حافظي، كارشناس مسائل آسياي مركزي و قفقاز، در كنار تمام متغيرهاي تأثيرگذار بر دگرگوني‌هاي گرجستان و عوامل داخلي و خارجي از جمله تركيب ناهمگون ساختار اجتماعي گرجستان، تصور نادرست از حمايت احتمالي روسيه از شواردنادزه، تقلب درانتخابات، مقاومت هاي مردمي، بحران اقتصادي و نقش بنياد سوروس در سازمان‌دهي مخالفت‌ها با همكاري جنبش دانشجويي كمارا و به مساعدت شبكه‌ي تلويزيوني روستاوي با پشتيباني سفارت آمريكا در گرجستان اشاره مي‌كند.

 

صحنه‌اي كه در آن رقيب شواردنادزه،‌ ساآكاشويلي تنها به سركشيدن ليوان آب رئيس‌جمهور كفايت كرد و با اين عمل نمادين، پايان كار رئيس‌جمهور را در برابر رسانه‌هاي جمعي اعلام كرد، در واقع گواه آشكار ديگري از حضور فعالانه و لحظه به لحظه رسانه در صحنه‌ي سياست گرجستان و انقلاب گل سرخ آن است.

 

البته گرجستاني‌ها استفاده از رسانه‌ها را خيلي قبل‌تر از بروز جريانات سياسي كشور آغاز كرده بوند. به طوري كه قبل از سقوط شواردنادزه، جوانان و فعالان گرجي ايميلي براي اتپورهاي صربستاني ارسال كرده بودند با اين مضمون: "دوستان عزيز، ما در اين‌جا در موقعيت پيش از انقلاب به سر مي‌بريم. شما يك حكومت فاسد را با موفقيت از ميان برداشتيد. ما نيز همين را مي‌خواهيم. آيا مي‌توانيد به ما بگوييد چگونه اين كار را انجام دهيم؟ " (بارسقيان، 1386: 31).

 

صرب‌ها هم انتقال پيام را آغاز كردند و فيلم "ديكتاتور را سرنگون كنيد " پيتر آكرمان كه گزارش سرنگوني ميلوسويچ بود را براي جوانان گرچي فرستادند.

 

نمونه‌هايي چون رد و بدل ايميل و استفاده از فيلم تنها نمونه‌هاي كوچكي از تأثير رسانه‌ها و فناوري‌هاي روز اطلاعاتي بر شكل‌گيري انقلاب رنگي و صدور آن به كشورهاي ديگر است.

 

3. انقلاب نارنجي اوكراين

 

تحولات اوكراين كه در نتيجه آن ويكتور يوشچنكو (يوشنكو) با كسب 52 درصد آرا به رياست‌جمهوري اوكراين انتخاب شد و رهبري انقلاب نارنجي را به دست گرفت از 21 نوامبر 2004 شروع و تا 26 دسامبر همان سال به طول انجاميد (حافظي، 1384: 102).

 

شايد بعد از ايفاي نقش مهم اين كشور در فروپاشي اتحاد شوروي در 8 دسامبر 1991 به همراه رؤساي جمهور روسيه و روسيه سفيد بتوان مهم‌ترين رويداد اين كشور را وقوع جنبش يا به اصطلاح انقلاب نارنجي در ماه‌هاي اكتبر، نوامبر و دسامبر 2004 دانست كه در جريان آن ويكتور يوشچنكو توانست بر رقيب خود ويكتور يانوكوويچ غلبه نمايد و به عنوان رئيس‌جمهور اوكراين انتخاب گردد (كولايي، 1384: 104).

 

در دوم آذر ماه 1383 متعاقب برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري اوركاين و اعلام پيروزي ويكتور يانوكوويچ با احراز 58/49 درصد آرا، اپوزيسيون داخلي و ناظران بين‌المللي (به‌ويژه ناظران سازمان امنيت و همكاري اروپا) موارد عديده‌اي از تخلف در جريان رأي گيري را اعلام نمودند. اين در حالي بود كه ناظران اعزامي از كشورهاي مشترك‌آلمنافع به رغم وجود تخلفات زياد روند بزرگاري انتخابات را قانوني اعلام نمودند. حمايت كرملين از يانوكوويچ به طور جدي دنبال مي‌شد و در همين‌باره ولاديمير پوتين پيش از برگزاري انتخابات دو بار به "كيف " سفر كرد. به دنبال اين رويداد، جمعيتي حدود دويست‌هزار تن در خيابان‌هاي كيف تحصن كردند و خواهان اعلام پيروزي يوشچنكو از سوي كميسيون انتخابات شدند. همچنين براي نخستين‌بار در خيابان‌هاي كيف طرفداران يوشچنكو عليه روسيه شعار دادند. در نهايت با رأي دادگاه عالي اوكراين به بطلان انتخابات رياست‌جمهوري و برگزاري و برگزاري مجدد انتخابات در اوركاين، پيروزي ويكتور يوشچنكو با كسب 21/52 درصد آرا قطعي شد (حافظي، 1384: 104-105).

 

از آن‌جايي كه رنگ شاد به عنوان سمبل طرفداري از يوشچنكو به صورت‌هاي مختلف (روبان، شال‌گردن، پرچم، ‌بازوبند و...) توسط مردم استفاده شد، انقلاب نرم اوكراين به انقلاب نارنجي معروف شد.

 

عوامل متعددي در حضور توده‌هاي مردم با وجود سرماي شديد و جنبش نافرماني مدني آن‌ها نقش داشت. از جمله اين عوامل مي‌توان به نقش رسانه‌هاي جمعي از جمله پخش زنده اخبار اشاره كرد.

 

به طور كلي، "ايجاد شبكه تلويزيوني هم‌سو با عنوان ابزار خط‌دهي و هدايت افكار عمومي نسبت به ديدگاه‌هاي مخالف تأثير قابل توجهي در بسيج و خط‌دهي به افكار عمومي داشت. اطلاع‌رساني وسيع و گسترده شبكه‌هاي خبري غربي (بي.بي.سي، سي.ان.ان، يورونيوز) در خصوص انتشار اخبار مخالفت‌ها به نفع يوشچنكو و بزرگ‌نمايي آن عليه حكومت بود كه در اين راستا يورونيوز نقش اول را ايفا مي‌نمود. همچنين كانال 5 اوكراين در سايت‌هاي اينترنتي مصاديقي از جنگ رواني آمريكا و اروپا عليه جناح روس‌گرا را به نمايش مي‌گذاشت " (كولايي، 1384: 112).

 

به علاوه،‌ بهره‌گيري از اينترنت و استقبال شديد جوانان از اينترنت و كافي‌نت‌هاي متعدد، نقش زيدي در بسيج فعالان جوان به جنبش نارنجي داشت. (حافظي، 1384: 116).


4. انقلاب گل لاله قرقيزستان


بعد از انقلاب مخملي گرجستان و انقلاب نارنجي اوكراين، نوبت به قرقيزستان رسيد. اين‌بار نيز همانند موارد گذشته اعترضات از انتخابات شروع شد و مردم به خيابان‌ها ريختند تا به نتايج انتخابات اعتراض كنند (عبدوس، 1386).


البته، انقلاب گل لاله درقرقيزستان از آن زمان جدي شد كه مخالفان آقايف، رئيس‌جمهور وقت قرقيزستان، مدتي قبل از انتخابات پارلماني 27 فوريه 2005 نسبت به احتممال تقلب در اين انتخابات هشدار داده بودند. اما اين اتفاق افتاد. مخالفان مي‌گفتند آقايف مي‌خواهد با انتصاب اعضاي پارلمان راه را براي تغيير قانون و رئيس‌جمهور شدن خودش براي بار سوم هموار كند. بعد از پايان دور دوم انتخابات در 13 مارس سازمان امنيت و همكاري اروپا روند برگزاري انتخابات را همراه با نقايص فراوان توصيف كرد. اگرچه سازمان دوست‌هاي مستقل مشترك‌المنافع نزديك به روسيه رأي‌گيري را آزادانه خواند (شجاعي، 1386: 34).

 

اعتراضات مردمي آغاز شد. آقايف كه انتظار چنين مخالفت‌هايي را داشت از قبل طرفداران خود را در شهرستان‌ها به پايتخت آورده بود و به آن‌ها يادآور شده بود كه از دولت حمايت كنند اما در عمل اين شيوه جواب نداد (عبدوس، 1386).

 

18 مارس اولين اعتراض‌ها به نتايج انتخابات در شهرهاي جنوبي آغاز شد و زير فشار شديد دستور بررسي تخلفات احتمالي را صادر كرد. بالاخره روز 24 مارس در جريان اولين تظاهرات بزرگ مخالفان در بيشكك، مردم به ساختمان اصلي دولت حمله بردند و با مقاومت جدي روبه‌رو نشدند و دولت قرقيزستان به راحتي سقوط كرد. چهارم آوريل بيانيه استعفاي آقايف در پارلمان قرائت شد و قورمان باقيف با وعده‌ي تغيير قانون اساسي در انتخابات جولاي 2005 پيروز شد. خيزش مردم را به خاطر همزماني با فصل بهار انقلاب گل لاله ناميدند (شجاعي، 1386: 36).

 

همانند انقلاب‌هاي قبلي، رسانه‌هاي گروهي در اين انقلاب نيز نقش ويژه‌اي ايفا كردند. از جمله مي‌توان به چاپ عكس‌هايي از كاخ مجلل در دست احداث آقايف كمي قبل از انتخابات اشاره كرد كه باعث خشم مردم شد.

 

و يا روزنامه‌هايي كه كمك مالي خود را از آمريكا دريافت مي‌كردند. همچنين راديو اروپاي ازاد نمونه‌اي ديگر از تأثير رسانه‌ها و نقش آن‌ها در شكل‌گيري انقلاب رنگي در قرقيزستان است. اين راديو به طور مرتب از وابستگان به آمريكا و قرقيزستان حمايت مي‌كرد (همان).

 

جهاني شدن، ‌رسانه و تأثير آن بر انقلاب‌هاي رنگي

 

يكي از مؤلفه‌هاي اصلي جهاني شدن، رسانه‌ها و فناوري‌هاي نوين ارتباطي - اطلاعاتي است و پايمدهاي آن در عرصه سياست كشورها گواه تأثير رسانه‌ها بر شكل‌گيري جرياناتي چون انقلاب‌هاي رنگي در اروپاي شرقي و آسياي مركزي و نقش آن‌ها در صدور اين جريانات سياسي بدون خشونت به ديگر نقاط جهان است. در ادامه‌ اين تأثيرگذاري مي‌توان به انتخابات اخير برمه، كنيا، زيمبابوه و رخدادهاي تبت كه همچنان هم ادامه دارد، اشاره كرد. از يك منظر و مطابق آن‌چه كه از پيامدهاي رسانه‌هاي الكترونيك جديد مطرح است، جهان وارد عصر دوم رسانه‌ها شده است كه بر خلاف دوره‌ مدرن و عصر اول رسانه‌ها، آينده آن به طور كامل قابل پيش‌بيني نيست، زيرا عصر دوم رسانه‌ها كه در آن بحث رسانه‌هاي الكترونيك جديد، حاكميت دارند و اطلاعات حرف آخر را مي‌زنند، پديده‌ها كمتر قابل پيش‌بيني شده‌اند (جنگ نرم 2، 1387: 278).

 

در حال حاضر، "پيشرفت سيستم‌هاي ارتباطي جديد دنيايي را پديد آورده است كه در آن ويژگي‌هاي مكان و فرديت همواره از طريق شبكه‌هاي ارتباطي منطقه‌اي و جهاني بازنمايي و دوباره تفسير مي‌شوند. اما وابستگي اين سيستم‌ها به فراسوي اين موارد مي‌رود. زيرا براي احتمال سازماندهي عمل سياسي و اعمال قدرت سياسي در فواصل دوردست بنيادي تلقي مي شوند " (ديبرت، 1997).

 

علاوه بر اين ملت‌ها، مردم و سازمان‌ها به وسيله انواع جديد ارتباطات در مرزهاي كشورها به يكديگر متصل‌اند. انقلاب ديجيتالي در ميكروالكترونيك، در فناوري اطلاعات و در رايانه‌ها موجب برقراري تماس‌هاي تقريباً آني در سراسر جهان شده، كه همواره با فناوري تلفن، تلويزيون، كابل، ماهواره و حمل و نقل با هواپيماي جت، ماهيت ارتباطات سياسي را به طور چشم‌گيري دگرگون كرده‌اند. پيوند عميق ميان "محيط فيزيك "، "موقعيت اجتماعي " و سياست كه مشخصه‌ بيشتر كانون‌هاي سياسي از دوران ماقبل مدرن تا مدرن بود، ‌از هم گسيخته است (هلد و مك‌گرو، 1382: 21).

 

مهم‌ترين تأثيرات سياسي فناوري‌هاي ارتباطي - اطلاعاتي تضعيف دولت‌هاي ملي، اشاعه‌ اطلاعات سياسي و درگيرسازي مدني با مشاركت سياسي افراد و گروه‌هاست. در حقيقت، فناوري‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، موتور اصلي جهاني شدن بود و تمام ابعاد حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را تحت‌تأثير قرار داده است. شايد، هيچ تحولي را در عصر حاضر نتوان سراغ گرفت كه از حيث ايجاد تغيير در حيات سياسي و اجتماعي بتواند با اين فناوري‌ها برابر مي‌كند. كنترل اطلاعات در عصر جديد اهرم اصلي قدرت بازيگران جهاني، ملي و محلي است (سردارنيا، 1386: 104). اهرمي كه در انقلاب‌هاي رنگي در اختيار بنياد سوروس و سازمان‌هاي غيردولتي و جنبش‌هاي دانشجويي قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبش‌ها بيشترين بهره را از آن بردند.

 

در هر حال، فرايند جهاني شدن را معمولاً در چهار حوزه فناورانه، اقتصادي، سياسي و فرهنگي بررسي مي‌كنند. انقلاب صنعتي سوم كه در پايان قرن بيستم رخ داد، تحولاتي اساسي در حوزه ارتباطات و اطلاعات به همراه آورد. فناوري اطلاعات را فراهم آورده و كيفيت اطلاعات قابل حصول را به گونه‌اي انقلابي دگرگون ساخته است (ابو، 1385: 1).

 

مي‌توان گفت به مدد رسانه‌هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي جهان به دهكده‌اي مبدل شده كه اطلاعات و رسانه‌ها، سيتسم‌هاي عصبي و اجزاي اين دهكده را به هم متصل ساخته است. اين فناوري‌ها شامل اينترنت، ماهواره، تلفن همراه، تلويزيون‌هاي كابلي، كامپيوترهاي خانگي و ويديو هستند (سردارنيا، 1386: 105).

 

در پاسخ به اين پرسش كه چگونه مي‌شود مردم كشورها بدون بهره‌گيري از ابزارهاي خشونت‌آميز ساختارهاي سياسي كشور خود را تغيير دهند، مي‌توان به تأثير جهاني شدن و نوع ارتباطات جديد اشاره كرد. زيرا، "اين وضعيت جديد بيش از هر چيز مولود تحولات منبعث از روند جهاني شدن و جايگاه تغييريافته دولت‌هاي اقتدارگرا در اين روند است. دولت‌ها همگي متأثر از جهاني شدن هستند. دولت‌هاي اقتدارگرا كه تا امروز با بهره‌گيري از سركوب خشونت‌آميز مخالفان، همسان‌سازي توده‌ها و به انزوا كشيدن مخالفان و انكار رقيب و برگزاري انتخابات صوري خود را سرپا نگه داشته‌اند، با جهاني شدن از كاربرد عوامل فوق براي پيشبرد اهداف خود بازمانده‌اند " (اصطباري، 1386: 28).

 

جهاني شدن، قدرت دولت‌ها را در عرصه‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي تا حد زيادي كاهش داده است و قدرت دولت ملي تحت‌تأثير نهادها و فرآيندهاي ديگر قرار گرفته است (علوي، 1385: 31).

 

از سوي ديگر، دولت‌هاي اقتدارگرا نيز با استفاده از ابزارهاي ارتباطي نوين همچنان در صدد انكار گفتمان رقيب برمي‌آيند. اما چون تنوع ابزارهاي رسانه‌اي به خودي خود آزادي مخاطب را در انتخاب رسانه موجب مي‌شود، دولت اقتدارگرا توفيق چنداني در استفاده از رسانه براي تحميل گفتمان خود بر جامعه نخواهد داشت. بدين ترتيب جهاني شدن راه‌هاي تقابل بين دولت اقتدارگرا و مخالفانش را تنوع بخشيده است. بر اين اساس پيش از وقوع انقلاب‌هاي رنگين، برخي نظريه‌پردازان از تحول در ماهيت انقلاب در عصر جهاني شدن خبر داده بودند. انقلاب‌هاي رنگي تجلي اين تحول هستند (اصطباري، 1386: 28).

 

انقلاب رنگي بيش از هر چيز، امكانات نويني را كه روند جهاني شدن در اختيار بشر امروز نهاده، به خدمت مي‌گيرد. بر اين اساس، در دنياي جهاني شده كنوني، مسئله اصلي، تأثير بر افكار عمومي است و حلقه‌ي مركزي براي اين تأثير، رسانه‌هاي جمعي و ارتباطات جهاني است و جهاني شدن اين امكان را به وجود آورده كه شبكه‌ي ارتباطات، تبديل به عمل جمعي و حركت جمعي شود. به اين معنا، انقلابيون پست مدرن، از فراگرد جهاني شدن سود مي‌جويند. آنان ماهرانه با امكانات تكنولوژي و ارتباطات مانند اينترنت آشنايي دارند. سايت‌هاي انتقادي را عليه رژيم سازمان مي‌دهند، پيام‌هاي كوتاه را از طريق تلفن‌هاي همراه رد و بدل مي‌كنند و مرتب قرارهاي جديدي مي‌گذارند. آن‌ها همچنين مي‌دانند كه چگونه از تلويزيون، كه تأثير همگاني گسترده‌اي دارد، به بهترين شكل استفاده كنند.

 

كاركرد مهم رسانه‌هاي نوين كه كنترل‌شان بسيار دشوار است، تأثير بر افكار عمومي و بسيج ان است. به گونه‌اي كه به واسطه‌ي اين رسانه‌ها، نوعي فضاي عمومي مي‌گيرد و بسياري از افراد، بدون آن‌كه يكديگر را ببينند و تبادل نظر كنند، مانند يكديگر فكر و در نتيجه مانند يكديكر نيز عمل مي‌كنند. بر اين اساس، از طريق توليد پيام، شعار و انديشه به شيوه‌اي هنري و از طريق تصوير، گرافيك، صدا و موسيقي، تصورات دستكاري و بسيج مي‌شوند و در نهايت فعاليت سياسي، اين امكان را مي‌يابد كه با زندگي روزمره آميخته شود.

 

در اين صورت ديگر مانند گذشته، نيازي نيست كه براي تبديل افكار عمومي به نيروي اجتماعي و تغيير اوضاع سياسي، به اهرمي مانند حزب سياسي متوسل شد و اگر اين تغيير در افكار عمومي پيدا شود، مردم در بزنگاه تاريخي، خودشان راه را باز مي‌كنند و احتياجي به اعمال نيرو، فشار و زور از طريق اهرم‌هاي جدا از مردم وجود ندارد (پورسعيد، 1387: 109-110).

 

بنيادها، نهادهاي ملي و كاربرد رسانه

 

"با توجه به مسائل مرتبط با جهاني شدن و پيدايش جامعه‌ي مدني، نهادهاي مدني جهاني از جمله نهادهاي غيرحكومتي از طريق اينترنت و در فضاي سايبر به يكديگر پيوسته‌اند و صداي ديگران را به گوش افكار عمومي جهاني مي‌رسانند " (علوي، 1385: 20).

 

به عبارت ديگر، "با وقوع انقلاب ارتباطات در ربع آخر قرن بيستم، نوعي جامعه‌ي اطلاعاتي و شبكه‌اي شكل گرفته است كه نقاط اتصال اين شبكه‌ها را گروه‌ها و نهادهاي مدني، سازمان‌هاي بين‌المللي غيردولتي، جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي، فعالان سياسي،‌گروه‌هاي مخالف حكومت و دولت‌ها شكل مي‌دهند و اين نقاط از طريق اطلاعات و اخباري كه در شبكه جريان مي‌يابد، به هم متصل مي‌شود.

 

برخي انديشمندان، ترجيح مي‌دهند در عصر جديد و جامعه شبكه‌اي از حاكميت اجتماعي گروه‌هاي مختلف سياسي، ‌فرهنگي و اجتماعي درون ملي و فراملي به جاي حاكميت سياسي دولت‌ها صبحت كنند. روبرت لاتام حاكميت در جهان امروز را از آن گروه‌هاي اجتماعي و سياسي مي‌داند نه دولت‌ها. گروه‌هاي اجتماعي و سياسي و سازمان‌هاي غيردولتي در شبكه ي ارتباطات جهاني مي‌توانند حاكميت دولت‌ها را به چالش بكشند ". (Latham, 2000:8).

 

جنبش‌هاي مدني، فرهنگي و اجتماعي در سطح جهان جزئي از جامعه مدني جهاني‌اند. (جنبش زنان، جوانان، مهاجران و غيره). اينترنت و فضاي اطلاعاتي سايبر موجب پيوند نهادهاي مدني ملي به يكديگر شده است و سازمان‌هاي غيرحكومتي صداي اقليت‌ها و ساير گروه‌هاي در حاشيه را به گوش افكار عمومي جهان مي‌رسانند (علوي، 1385: 29).

 

در تشريح و تأييد اين بحث در مورد حضور سازمان‌هاي غيردولتي و جنبش هاي مدني و شهروندي، مي‌توان از نقش فعال چهار بنياد سوروس، بنياد NED، بنياد ويلسون و كارنگي، به ويژه نقش رسانه‌اي اين سازمان‌ها در فعال كردن نهادهاي مدني داخل كشورها، جنبش‌هاي اجتماعي، سياسي و فعالان مستقل اجتماعي و مخالف حكومت‌ها و تأثير آن‌ها در شكل‌گيري انقلاب‌هاي رنگي نام برد. اين بنيادها با در اختيار داشتن شبكه وسيعي از رسانه‌هاي جمعي و فعال سازي فناوري‌هاي نوين در كشورهاي اروپاي شرقي و اسياي مركزي و اتحاد شوروي سابق، در كنار كمك‌هاي مالي به گروه‌ها و فعالان سياسي اين كشورها زمينه را براي انقلاب‌هاي نرم و مخملي فراهم كرد.

 

هرچند، رئيس بنياد سوروس (فعال‌ترين بنياد از ميان بنيادهاي ذكر شده) و رئيس مؤسسه جامعه‌ي باز خود مدعي است كه در انقلاب‌هاي رنگي نقشي نداشته است اما اين نكته هم قابل انكار نيست كه اين بيناد در كنار بنياد رسانه‌اي رابرت مردوخ (مرداك) دومين سازمان رسانه‌اي جهان است كه بيشترين شبكه‌هاي تلويزيوني، خبرگزاري‌ها، خبرنامه‌ها و روزنامه‌ها را در سطح جهان مديريت و هدايت مي‌كند. اين مديريت و هدايت گاه صورتي آشكار دارد و گاه با واسطه و به صورت نهان انجام مي‌گرد. همچنين، فعاليت رسانه‌اي مردوخ آشكار است و جسورانه در اداره و خريد شبكه‌هاي بزرگي چون "فاكس‌نيوز " تا "الجزيره " و حتي رسانه‌هاي آسياي دور ظاهر مي‌شود (عرفاني، 1386: 8).

 

بنياد سوروس از طريق سايت‌هاي اينترنتي،‌روزنامه‌ها، شبكه‌هاي تلويزيوني، طرح‌هاي آموزشي، كتاب‌ها و مؤسسات غيردولتي در كشور قزاقستان و قرقيزستان زمينه‌هاي شكل‌گيري دموكراسي را فراهم مي‌سازد.

 

اين بيناد در بيش از سي كشور جهان از جمله جمهوري‌هاي آذربايجان ارمنستان، ازبكستان، اوكراين، تاجيكستان، روسيه، گرجستان، قرقيزستان، قزاقستان و مولداوي نمايندگي فعال دارند. روند كاري بيناد سوروس به اين شكل است كه اين بنياد مركزي مطالعاتي را در كشورهاي مختلف فعال و از مطبوعات حمايت مي‌كند و با استفاده از امكانات زنجيره‌اي متنوع و بسيار گسترده رسانه‌اي، سررشته‌ي تحولات سياسي،‌اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشورها و ملت‌ها را به دست مي‌گيرد. به طور مثال، بنياد سوروس جهت براندازي شواد نادزه حدود پانصدهزار دلار در شبكه‌ي روستاوي 2، كه نقش برجسته‌اي در انقلاب مخملي گرجستان داشت، سرمايه‌گذاري نمود تا از اين طريق ضمن تشويق مردم به شورش، آموزش لازم آن‌ها را براي رسيدن هر چه زودتر به انقلاب نزديك نمايد (همان: 9).

 

همچنين، بنياد NED كه نام كامل آن بنياد ملي براي دموكراسي است نيز كمك‌هاي خود را با هدف ارتقاي دموكراسي بين سازمان‌هاي خصوصي و نهادهاي اجتماعي توزيع مي‌كند. از سوي ديگر، بنياد ويلسون نيز با اين‌كه در حيطه‌ي تحقيقاتي در ايالات متحده فعال است، محققان را براي دوره‌هاي تحقيقاتي به واشنگتن دعوت مي‌كند و همچنين بورسي 9 ماهه به اساتيد، مقامات دولتي و روزنامه‌نگاران ارائه مي‌دهد. به طور كلي اين بنيادها به ويژه بنياد سوروس از طريق سايت اينترنتي، روزنامه‌ها، شبكه‌هاي تلويزيوني، طرح‌هاي آموزشي، كتاب‌ها و مؤسسات غيردولتي زمينه‌هاي شكل‌گيري دموكراسي را فراهم مي‌سازد. همچنين جنبش‌هاي اتپور در صربستان، پورا در اوكراين، كمارا در گرجستان، زوبر در بلاروس و ديگر فعالان به طو�



:: موضوعات مرتبط: نقش رسانه‌ها در شكل‌گيري انقلاب‌هاي رنگي , ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

جنگ‌‌هاي رسانه‌‌اي، تاريخچه، اصول و روشهاجنگ رسانه‌اي از برجسته‌ترين مولفه‌هاي جنگ نرم و جنگ‌هاي مدرن در جهان كنوني محسوب مي‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افكار و اراده ملت‌ها تدوين و طراحي شده است.

امروزه انسان‌ها شاهد فراگيري بي‌سابقه رسانه‌‌ها و وسايل ارتباطات جمعي مدرن و نوين هستند. بالطبع آن‌ها در معرض شديدترين امواج رسانه‌‌ها قرار دارند. رسانه‌ها كاركردي دوطرفه و دو سويه دارند، اما بيشترين حجم بهره‌گيري از آن در دست نظام سلطه قرار دارد، چنانچه مي‌توان با جرأت گفت حفظ و گسترش قدرت استكباري نظام سلطه به حضور و ظهور رسانه‌ها وابسته است. رسانه‌ها پل ارتباطي و بلكه وسيله تسلط بر افكار، اراده و احساسات بشريت دوران معاصر به شمار مي‌آيند. مراكز رسانه‌هاي استكبار كه به مدرن‌ترين فناوري جهاني مجهزند. از يك سو ابزاري در جهت اجراي عمليات رواني قدرت‌ها عليه ملت‌ها و دولت‌هاي مستقل هستند و از سوي ديگر وسيله‌اي براي كنترل، تضعيف، جهت‌دهي و هدايت جوانان در سراسر جهان محسوب مي‌شوند. دوسويه يا دو لبه‌بودن رسانه‌ها اين فرصت را به وجود آورده كه دولت‌ها و ملت‌هاي هدف بتوانند به آن دسترسي يافته و از آن در جهت نيل به اهداف و خنثي‌سازي توطئه‌ها و مقابله با امواج رسانه‌اي نظام سلطه بهره گيرند. بروز و ظهور برخي رسانه‌هاي منطقه‌اي پس از جنگ اول امريكا در يك دهه اخير در خليج فارس (1991) (شبكه الجزيره، العربيه، المنار، العالم و... بعد از سال 1996) در اين راستا قابل بررسي است.

 

افزون بر بهره‌گيري كه نظام سلطه از رسانه‌هاي ديداري، شنيداري و نوشتاري پيشين، اكنون نيز با توجه به تحولي عظيم در بهره‌گيري از ماهواره‌ها، اينترنت، فرستنده‌هاي پرتابل، مينياتوري، ريزپردازه‌ها( )، فيبر نوري، هواپيما‌هاي EC130E كومندو سولوي هواپيما‌هاي‌هاوكو ده‌ها فناوري برتر رسانه‌اي با تجهيزات و ابزار‌ها كه در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحميل اراده خود بر ملت‌ها مورد استفاده قرار مي‌دهد. قدرت‌ها بيشترين استفاده از رسانه‌ها را در جنگ مي‌برند. با نگاهي به عملكرد امريكا در جنگ ويتنام، بالكان، كارائيب، افغانستان و دو جنگ خليج فارس و همچنين اقدامات رواني و رسانه‌اي‌اش عليه انقلاب اسلامي، مي‌توان به اهداف آن پي برد.


تعريف جنگ رسانه‌اي

 

استفاده از رسانه‌ها براي تضعيف كشور هدف و بهره‌گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها اعم از رسانه‌هاي نوشتاري، ديداري شنيداري و به كارگيري اصول تبليغات و عمليات رواني، به منظور كسب منافع را جنگ رسانه‌گويند.

 

آنچه مسلم است جنگ رسانه‌اي از برجسته‌ترين مولفه‌هاي جنگ نرم و جنگ‌هاي مدرن در جهان كنوني محسوب مي‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افكار و اراده ملت‌ها تدوين و طراحي شده است.

 

اما بيشترين كاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌هاي نظامي‌شدت يافته و مي‌يابد، البته‌اين به آن معنا نيست كه‌اين كاربرد از اهميت رسانه‌ها در ديگر زمان‌ها مي‌كاهد، بلكه مي‌توان گفت آن جنگي است كه در شرايط صلح و نه صلح و جنگ نيز بين قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غيررسمي ‌مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آنجا كه قدرت‌ها توان به ميدان آوردن نيروي نظامي ‌را ندارند و يا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انساني نيست. به جنگ رسانه‌اي روي مي‌آوردند و از اين ابزار بهره‌برداري مي‌كنند. جنگ رسانه‌اي از جمله جنگ‌هاي بدون خون‌ريزي و جنگ آرام، شيك و بهداشتي محسوب مي‌شود.

 

با توجه به تميز و شيك بودن جنگ رسانه‌اي، ميزان تخريب آن آنقدر زياد است كه حتي شهروندان كشور‌هاي هدف، متوجه حجم سنگين اين جنگ بر فضاي روحي و رواني خود و اطرفيانشان نمي‌شوند.

 

قدرت نفوذ سردمداران اين جنگ و قدرت تاثيرگذاري و نفوذ آن به گونه‌اي است كه در تمامي‌خانه‌ها، خودرو‌ها، محفل‌ها و مكان‌ها، شهر و روستا گسترش مي‌يابد. در اين جنگ، ملت‌ها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزينه در معرض هدف قرار مي‌گيرند.


اهداف جنگ رسانه‌اي

 

هدف اين جنگ تغيير كاركرد و عملكرد دولت‌ها و ملت‌ها در پشتيباني از ديگر دولت‌ها، و به ويژه كنترل افكار و اذ‌هان عمومي مردم است، زيرا اين ملت‌ها هستند كه در اولين خط مقدم حمله دشمن قرار مي‌گيرند. به گونه‌اي كه‌اين عقيده وجود دارد كه اگر افكار و اراده عمومي‌را نسبت به موضوع يا جريان و پديده‌اي بتوان اقناع كرد يا به سمت خواسته‌هاي خود جهت‌دهي نمود مسلماً دولت‌ها تحت فشار افكار عمومي‌ملت‌ها به سوي اهداف دشمن سوق يافته و در آن جهت قرار خواهند گرفت. مخاطب اين جنگ مردم كشور‌هاي هدف، مردم خودي و نيرو‌هاي عمل‌كننده دشمن هستند.


كاركرد‌هاي جنگ رسانه‌اي

 

اين جنگ برخلاف جنگ‌هاي نظامي‌كه بين دو كشور يا چند ائتلاف و اتحاد با يك كشور صورت مي‌گيرد، ممكن است بين يك گروه از كشور‌ها صورت پذيرد، همچون جنگ رسانه‌اي غرب با جهان اسلام يا نظام سلطه عليه انقلاب اسلامي‌.

 

در عصر كنوني به دليل پيچيدگي اجتماعي و اهميت يافتن نقش رسانه‌هاي جمعي در ايجاد روابط افقي و عمودي در جوامع، كاربرد اين وسايل در زمينه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي‌بيش از پيش مشهود است. كاركرد رسانه‌ها در تصميم‌گيري‌هاي روزمره زندگي براي مردم هم سودمند و هم زيان‌آور است زيرا "رسانه‌هاي گروهي همچون تيغ دو دم هستند كه مي‌توانند پيوستگي و همگني پديد آورند، قادر به وسعت بخشيدن و ژرف‌تر ساختن شكاف‌هاي اجتماعي هستند و هم مي‌توانند بشارت‌دهنده توسعه باشند و هم بذر ايدئولوژي ضدتوسعه را در فضاي جامعه بپراكنند. آنها حس امنيت كاذبي را القاء مي‌نمايند، ذهن‌ها را از مسائل عيني دور مي‌سازد ضمن اينكه مي‌توانند به‌ايجاد شور و شوق، حيات و بالندگي در يكايك اعضاي جامعه كه يكي از كاركرد‌هاي مثبت رسانه‌هاي جمعي است با انتقال و بيان واقعيت‌هاي جامعه و روشنگري در عرصه تهديدات منافع ملي و نه گروهي و شخصي تحقق بخشند ". (بي‌نام، 1381، ص 18)

 

ديدگاه‌ها در خصوص كاركرد رسانه‌ها متفاوت است. برخي از اين ديدگاه‌ها، مبتني بر نگرش مثبت و ابراز مي‌دارند كه: "كاركرد رسانه‌ها در تحقق جامعه مدني به قدري اهميت دارد كه ركن ‌چهارم دمكراسي لقب گرفته است زيرا رسانه‌ها مي‌توانند استيفاي حقوقي جامعه باشند و همچنين راهي براي شناخت حقوق اساسي مردم‌اند؛ كاركرد رسانه‌ها همچون كاركرد نور زدودن تاريكي‌ها و شفاف‌سازي وضعيت‌ها است.

 

رسانه‌ها مي‌توانند در ابعاد گوناگوني مؤثر باشند، از جمله:

 

1. گسترش حقوق اساسي رسالت ركن چهارم دمكراسي.

 

2. غني‌سازي ادبيات و فرهنگ گفتگو در جامعه.

 

3. دامن‌زدن به فرهنگ پرسش‌گري و پاسخگويي محققانه.

 

4. اطلاع‌رساني شفاف و مستند و بيطرفانه؛

 

5. كاهش ميزان دگماتيسم؛

 

6. جهت‌دهي عقلاني به احساسات و هيجانات؛

 

7. مشاركت و معاونت در تصميم‌سازي ملي؛

 

8. تعميق شناخت علمي، كارشناسي و عقلاني جامعه؛

 

9. افزايش ميزان و سطح توليد فكر و انديشه.

 

10. فربه‌سازي و مستند‌سازي منابع داده‌ها.(صادقي، 1379، ص 15)

 

در مقابل، ديدگاه‌هاي منفي انهدام فرهنگ و تمدن بشري و محو دمكراسي و مخدوش بودن حريم آزادي‌هاي فردي و اجتماعي را ناشي از گسترش رسانه‌هاي ارتباطي مي‌دانند.

 

حجم وسيع كاركرد رسانه‌ها در جنگ رسانه‌اي در نبرد‌هاي نظامي‌و بحران‌ها متمركز است به گونه‌اي كه بيشتر در موقعيت‌هاي جنگي مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد.

 

رسانه‌ها در تمامي‌جنگ‌هاي قرن بيستم به مثابه ابزاري براي جنگ رواني و تبليغات جنگي از سوي بسياري از كشور‌ها مورد استفاده قرار گرفتند در جنگ جهاني دوم در حالي كه نيروهاي آلمان نازي در فوريه 1943 شكست سختي خورده بودند، راديو‌ آلمان به دروغ‌پردازي مبني بر مقاومت سربازان آلماني در برابر سربازان روس مشغول بود. اما واقعيت اين بود كه نيرو‌هاي آلماني در برابر رزم نيرو‌هاي روسي تسليم شده بودند.

 

امريكا در جنگ ويتنام از رسانه‌ها و ابزار‌هاي تبليغي و رسانه‌اي و بهره‌برداري كرد، اما رسانه‌هاي آزاد از جنايات امريكا در ويتنام افكار عمومي‌ را به شدت تحت تاثير قرار داد. سرانجام تصاوير تكان‌دهنده در سال 1972 منجر به عقب‌نشيني نيرو‌هاي امريكايي در سال بعد شد.

 

در سال 1983، امريكا در اشغال گرانادا با درسي كه از جنگ ويتنام و عملكرد رسانه‌ها گرفته بود سياست‌هاي رسانه‌اي خود را بازبيني و هدايت كرد و از ورود خبرنگاران به مناطق جنگي جلوگيري نمود. در سال 1991، در جنگ اول خليج فارس نيز رسانه‌هاي غربي اجازه ورود به خطوط جنگي را پيدا نكردند. در جنگ كوزوو، ناتو هر روزه كنفرانس مطبوعاتي برگزار مي‌كرد و در آن تصاوير از قبل تهيه شده را با چارچوب مشخص و معين در اختيار رسانه‌ها قرار مي‌داد.

 

در جنگ افغانستان نيرو‌هاي شركت‌كننده در جنگ در قبال افكار عمومي‌دنيا شيوه سكوت و ضد اطلاعات را در پش گرفتند.

 

در سال 2003، در جنگ دوم خليج فارس رسانه‌هاي تصويري از انحصار بي.بي.سي و سي.ان.ان بيرون آمدند و شبكه‌هاي نوظهور در صحنه‌هاي جنگ حضور يافتند. در اين جنگ، به حوزه‌اينترنت به عنوان رقيب رسانه‌هاي مكتوب و الكترونيك توجه ويژه‌اي شد، به گونه‌اي كه در امريكا و اروپا ميزان استفاده كاربران از اينترنت به بالاي 70 درصد پس از آغاز جنگ رسيد.(3) از جمله دلايل رويكرد افكار عمومي به اينترنت افزون بر ترديد در يك سويه بودن اخبار شبكه‌هاي غربي، پديده وبلاگ‌نويسي جنگي توسط سربازاني بود كه از خط مقدم و مناطق درگير به انتشار اخبار، ديدگاه‌ها و خاطرات خود مي‌پرداختند. اين مسئله در فضاي تبليغاتي و روزنامه‌اي به آلترناتيو مديامعروف شد. نكته جالب توجه در اين جنگ، بهره‌گيري چشمگير از رسانه اينترنتي و استفاده از پست الكترونيكي (ايميل)(6) بود. در نخستين ساعت شروع جنگ بيش از 116 ميليون ايميل توسط شركت امريكن آنلاين(7) ارسال و دريافت شد.(4)www.geocities.com/shmtsb

 

در مجموع مي‌توان گفت در جنگ 2003 امريكا و انگليس در اشغال عراق، اين رسانه‌ها بودند كه ابزار جايگزين نيرو‌ها و سلاح‌هاي جنگي در اختيار عمليات رواني نظام سلطه قرار گرفتند و بدين سبب معروف شد كه در جنگ 2003 نبرد نظامي‌پيوست جنگ رواني بود.

 

از ديگر كاركرد‌هاي رسانه‌ها و سربازان آن در جنگ رسانه‌اي ظهور نوع جديدي از خبرنگاران بود كه از ماه‌ها قبل توسط پنتاگون آموزش ديده بودند و با اعزام به منطقه خليج فارس و عراق همراه واحد‌هاي نظامي‌در صحنه‌هاي نبرد حضور يافته و برابر دستورالعمل پنتاگون (دستورالعمل 12 صفحه‌اي پنتاگون براي خبرنگاران(5)(اتوسن، 1383، ص 12) از صحنه‌هاي جنگ خبر و تصوير تهيه و افكار عمومي‌را مستقيماً در جريان جنگ (جنگ رسانه‌اي) خود قرار دادند. اين گروه از خبرنگاران كه تعدادشان بيش از پانصد تن بودند به خبرنگاران همراه( 8) معروف شدند.(اتوسن، 1383، ص 226) بيشترين خبرنگاران همراه متعلق به شبكه‌هاي بي.بي.سي، سي.ان.ان، و فاكس نيوز و … بودند البته علاوه بر آنها پانصد نفر، هزار خبرنگار نيز در عربستان، كويت و عراق مستقر شدند. با در نظر گرفتن خبرنگاران فعال در شمال عراق و مرز ايران و عراق اين رقم به دو هزار خبرنگار در منطقه رسيد.

 

با توجه به كاركرد دو سويه رسانه‌ها و توان بهره‌برداري طرف‌هاي ديگر، مخالفان جنگ نيز از طريق تهيه و توليد پيام‌هاي اينترنتي، پايگاه‌هاي اينترنتي و انتقال پيام‌هاي الكترونيكي، به سازماندهي و اجراي تظاهرات ضدجنگ در اقصي‌‌نقاط جهان اقدام نمودند به‌‌گونه‌اي كه در يك روز بيش از ششصد شهر جهان شاهد بر پايي تظاهرات همزمان ضد جنگ بودند.

 

فعاليت‌هاي ويژه رسانه‌اي، مخالفان جنگ، نفوذ در سايت‌هاي كشور‌هاي حامي‌جنگ، سايت‌هاي نظامي‌و خبري، قرار دادن پيام‌هاي ضدجنگ و حتي حمايت از جنگ، بمباران الكترونيك صندوق‌هاي پستي اينترنتي ايجاد پارازيت و اختلال و … بود.

 

تلاش خبرنگاران همراه جهت‌دهي افكار عمومي‌ كه با ارسال گزارش‌ها و تصاوير مستقيم از صحنه‌هاي جنگ انجام مي‌شد پس از مدتي مورد بي‌مهري مخاطبان قرار گرفت زيرا اخبار آنان يا نيمه‌كاره بود و يا كاملاً غلط بود. اين امر، كه بي طرفي آنان را مورد سؤال و ترديد قرار داد و اخبارشان را بي‌تاثير كرد.

 

بهره‌گيري از مدرن‌ترين تجهيزات پوشش‌ رسانه‌اي به منظور پخش زنده جنگ و حتي نمايش صحنه‌هاي حملات شبانه براي بينندگان از كاركرد‌هاي جديد رسانه‌ها در آغاز قرن بيست و يك بود.

 

استفاده تروريست‌ها از رسانه‌ها در جهت اجراي مقاصد خود با تهيه و پخش فيلم، تصوير و صداي گروگان‌ها و لحظات گروگان‌گيري، انفجارها و پخش پيام‌ها؛ هدف تاثيرگذاري بر افكار عمومي‌و تصميم‌سازي، جزء اقدامات رسانه‌ها در آغاز اين قرن به شمار مي‌رود.


فرماند‌هان و سربازان جنگ رسانه‌اي

 

فرماند‌هان جنگ رسانه‌اي، استراتژيست‌هاي عمليات رواني و متخصصان تبليغاتي و كارگزاران رسانه‌اي بين‌المللي مي‌باشند. اما سربازان اين جنگ در ظاهر، نويسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصويربرداران، توليدكنندگان خبري و مطبوعاتي، كارگردانان، تهيه‌كنندگان و عكاسان رسانه‌ها هستند. سلاح و تجهيزات اين سربازان نيز راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره، خبرگزاري‌ها، دوربين‌ها، كاغذ و قلم و دستگاه‌هاي چاپ و نشر و... مي‌باشد. ليكن واقعيت آنست كه در پشت صحنه عمليات رسانه‌اي، سياست رسانه‌اي قدرت‌ها و نظام سلطه به مثابه راهبرد اين حركت قرار گرفته است كه به صورت رسمي‌و سازمان‌يافته اما پنهان با اختصاص بودجه‌اي سري توسط سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي و سرويس‌هاي جاسوسي و تشكيلات ويژه نظامي‌ هدايت مي‌شود.

 

بخش ديگري از متوليان و رهبران رسانه‌ها صاحبان پول و سرمايه‌ها هستند، آنان به منظور افزايش سرمايه‌هاي بي حد و حصر خود جنگ رسانه‌اي به راه مي‌اندازند و ملت‌ها را براي مصرف كالاي خود و يا گرايش به سوي خود راهبري مي‌نمايند.


ويژگي‌ها و فنون جنگ رسانه‌اي

 

جنگ رسانه‌اي ويژگي‌ها و نكات بسيار مهم و پيچيده‌اي دارد. كارگزاران، براي مؤثر واقع شدن جنگ رسانه‌اي بر مخاطبين به اجراي فنون و بهره‌گيري از ويژگي‌هاي آن نياز دارند. پرواضح است كه رسانه‌ها هم مي‌توانند تاثير منفي بگذارند و هم مي‌توانند تاثيرات مثبت داشته باشند. در دنياي كنوني تمام فنون، ابزار و همه سربازان جنگ رسانه‌اي در اختيار كساني است كه هدفشان تحت سلطه در آوردن ملت‌ها و دولت‌هاست. در اين بخش به برخي ديدگاه‌ها و نظرات كارشناسان و طرح‌هاي ارائه شده اشاره مي‌شود.

 

الف: مراحل تدارك و اجراي جنگ رسانه‌اي به منظور تعديل افكار عمومي‌(اتوسن، 1383، ص 18).

 

1. مرحله مقدماتي؛ شامل ارائه دليل و توجيه مردم به منظور افزايش فقر، استبداد، هرج و مرج به دنبال بروز جنگ.

 

2. مرحله توجيه؛ با انعكاس اخبار مهم و تجزيه و تحليل مقدمات مداخله نظامي‌فراهم مي‌شود.

 

3. مرحله اجرا؛ بسيج منابع و سانسور به منظور ايجاد زمينه مهار پوشش خبري.

 

4. مرحله پس از جنگ؛ عادي‌سازي وضعيت و كاهش ضايعات خبري.


روش ديگر آماده‌سازي

 

شيوه ديگري نيز براي آماده‌سازي ملت‌ها براي جنگ توسط فليپ ناتيليروزنامه نگار محقق روزنامه انگليسي گاردين ارايه گرديده است.(اتوسن، 1383، ص 18)

 

1-.بحران، بحران‌سازي از طريق گزارش‌هاي رسانه‌اي به گونه‌اي كه م‌هار بحران عملي نيست.

 

2. پليدنمايي رهبر دشمن و مقايسه آن با افرادي چون هيتلر با توجه به ذهنيت منفي مردم نسبت به اينگونه افراد.

 

3. شيطان جلوه دادن افراد دشمن به عنوان انسان‌هاي ضداخلاقي و ناسالم.

 

4. تحريك افكار عمومي‌در قالب وحشي‌سازي و وحشي‌نمايي دشمن براي تحريك احساسات و افكار مخاطب.

 

ج : انحصاري‌كردن رسانه‌ها توسط نظام سلطه

 

مايكل پارنتي نويسنده و دانشمند علوم سياسي درخصوص انحصار رسانه‌اي روشي را به شرح زير ارائه نموده و عنوان مي‌كند به رغم اينكه رسانه‌هاي عمده امريكا ادعا مي‌كنند آزاد، همگاني و واقع‌گرا هستند، اما تكنيك‌هايي به كار مي‌بندند كه نتيجه آگا‌هانه و ناآگا‌هانه آن اين است كه با ادعا‌هاي آن‌ها تعارض‌هاي بنياديني دارد. اين روش‌ها عبارتند از :

 

1. پنهان‌كاري از طريق حذف( ): اجتناب از موضوعات احساس‌برانگيز كه بدتر از هوچي‌گري و دروغ‌پردازي است.

 

2. حمله و انهدام هدف( ): با اطلاع دستگاه سانسور از عدم‌كارائي حذف و اطلاع يافتن مردم از موضوع؛ رسانه‌ها به روش تهاجم زودهنگام روي آورده و موضوع را بي‌اعتبار مي‌كنند و در مواردي نيز با بي‌اعتبار كردن روزنامه‌نگار وي را خاموش و افكارعمومي‌ را از موضوع موردنظر منحرف مي‌سازند.

 

3. انگ‌زدن (برچسب زدن)رسانه‌ها با استفاده از برچسب‌هاي مثبت يا منفي تلاش مي‌كنند تا ديدگاه‌‌ها و نظرات را درباره موضوعي معين از پيش تعيين كنند. برچسب، موضوع را تعريف و تشريح مي‌كند بي‌آنكه ناگزير باشد ويژگي‌هاي واقعي را كه ممكن است به نتايج ديگري منجر شود، بيان نمايد.

 

4. فرض و تصور پيش‌گيرانه: رسانه‌ها اغلب سياست‌هايي را كه نياز است مورد بررسي و مطالعه قرار گيرند، مي‌پذيرند. اين مسئله به دليل گستره محدود و كلاسيك گفتمان يا محدوديت معيار‌هاي بحث است. به عبارت ديگر، فرض‌ها بيان نشده چارچوب بحث را شكل مي‌دهد.

 

5. پخش برنامه‌هايي با ارزش اسمي: (به صورت ظاهري) در اين روش آنچه مسئولان مي‌گويند، بدون هرگونه نقد و تجزيه و تحليل پذيرفته مي‌شود. پخش برنامه‌هايي با ارزش اسمي، عملكرد رسانه‌ها را تقريباً در هر زمينه‌اي از سياست خارجي و داخلي تشكيل مي‌دهد.

 

6. كوچك شمردن محتوا: در اين روش به فقدان محتوا و جزئيات موضوعات مي‌پردازند به‌طوري كه فهم پيامد‌ها و علل و عواقب آن براي مخاطبان دشوار شود. همچنين رسانه‌ها به پوشش خبري، تهيه و پردازش بيشتر اهميت داده اما به مسائل اساسي اهميت كمتري مي‌دهند.

 

7. توازن نادرست: اين موضوع روشي است كه در آن تصور ذهني واقع‌نگري آزمايش مي‌شود. از يك سو فقط دوجنبه ماجرا نشان داده مي‌شود و از سوي ديگر تعريف توازن دشوار است، زيرا به خودي خود به معناي برابر نيست مانند جنگ‌هاي گواتمالا و السالوادور در دهه هشتاد كه با نوع غلطي از توازن مورد بحث و بررسي قرار مي‌گرفت.

 

8. خودداري از پيگيري: در اين شيوه مجريان رسانه‌ها و متوليان جنگ رسانه‌اي با روبه‌رو شدن با يك پاسخ مخالف كه انتظار آن را نداشته‌اند فوراً موضوع بحث را تغيير مي‌دهند و يا برنامه را به بهانه‌اي قطع مي‌كنند يا به موضوع ديگري مي‌پردازند.(اتوسن، 1383، صص 27-23)


ويژگي‌هاي جنگ رسانه‌اي

 

جنگ رسانه‌اي مقوله‌اي است كه همكاري و هماهنگ نزديك بخش‌هاي نظامي، سياسي، اطلاعاتي، امنيتي، رسانه‌اي و عمليات رواني و تبليغي يك كشور را مي‌طلبد.

 

طراحان جنگ رسانه‌اي نه لزوماً ژنرال‌هاي پادگان‌نشين، بلكه ممكن است پروفسور‌هاي دانشگاه‌ها و دپارتمان‌هاي رسانه‌اي در دانشگاه‌هاي معتبر هر كشوري باشند. متقاعدساختن يك نفر به پيوستن به خودي بسيار ارزان‌تر از كشتن او تمام مي‌شود. كلمات بسيار كم‌هزينه‌تر از گلوله‌هاي تفنگ هستند.

 

در جنگ پست مدرن، گفتمان حياتي‌ترين حوزه و سلاح محسوب مي‌شود سلاحي كه بايد آن را از آزادي متنوعي كه درباره منافع وجود دارد ساخت يا در واقع جعل رسانه‌ها داراي تاثيري قدرتمند و نامعلوم بر افكارعمومي ‌هستند و اين مسئله مي‌تواند اثر مثبت يا منفي بر عمليات‌ها داشته باشد.


ملزومات و ابزار‌هاي جنگ رسانه‌اي

 

رسانه‌هاي جمعي در معناي وسيع شامل تمامي وسايل ارتباطي است كه در سطحي گسترده به انتشار اطلاعات، اخبار، عقايد، نظرات، آموزش، عمليات رواني، تبليغات، توجيه، جهت‌دهي، ارشاد، انحراف و... مي‌پردازند.

 

آنچه مسلم است جنگ رسانه‌اي غير از ابزار‌هاي فني و هنري، به ملزومات مختلفي از جمله آگاهي، آموزش، علم و تخصص نيز نياز دارد. حامي، ‌پشتيبان و سرمايه از ديگر نياز‌هاي جنگ رسانه‌اي است.

 

ابزار‌هاي رسانه‌اي تنوع فراواني دارند و كه در گروه‌هاي مختلف همچون ديداري، شنيداري، نوشتاري، ارتباطي، الكترونيكي، دسته‌بندي مي‌شوند. در هر يك از اين گروه‌ها تعداد بسياري از ابزار‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرند. ابزار‌هاي ديداري و شنيداري شامل گروه‌هاي ماهواره‌اي، سينما، تلويزيون، هنر‌هاي نمايشي و تجسمي، خبرگزاري‌ها، بازي‌هاي رايانه‌اي، فرستنده‌هاي پرتابل؛ ابزار‌هاي شنيداري شامل راديو با موج‌هاي كوتاه، بلند، موسيقي، آهنگ؛ ابزار‌هاي نوشتاري شامل كتب، نشريات، روزنامه‌ها، شب‌نامه، اعلاميه، اوراق تبليغي، ابزار‌هاي ارتباطي، شامل تلفن، بي‌سيم، فكس، تلكس، تلگراف و ابزار‌هاي الكترونيكي شامل اينترنت، تلفن همراه و…. هر يك از اين وسايل و ابزار با كاربرد‌هاي مختلف، وظيفه اساسي انتقال پيام از مبدا پيام به گيرنده پيام (مخاطب) را برعهده دارند.

 

وظيفه دستگاه‌هاي مسئول جمهوري اسلامي‌در اجرا و مقابله با جنگ رسانه‌اي

 

- برنامه‌ريزي ميان‌مدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانه‌اي نظام سلطه و اجراي جنگ رسانه‌اي عليه آن.

 

- توسعه كمي‌و كيفي دستگاه‌هاي مرتبط و امكانات و تجهيزات مورد نياز.

 

- شناسايي عوامل و امكانات داخلي، و منطقه‌اي مرتبط و امكانات و تجهيزات مورد نياز.

 

- شناسايي عوامل و امكانات داخلي، منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي اين جنگ.

 

- آموزش، توجيه و تربيت متخصصين مورد نياز اين نبرد.

 

- برگزاري همايش، نشست‌هاي تخصصي و هم‌انديشي، ارتقاء سطح فعاليت‌هاي رسانه‌اي.

 

- بهره‌گيري از فناوري برتر رسانه‌اي و امكانات نوين ارتباطي در جهت مقابله با هجوم رسانه‌اي.


نتيجه‌گيري

 

فراگيري رسانه‌هاي جمعي متنوع و مدرن در عصر كنوني كه اذ‌هان و افكار مخاطبين دشمن، خودي و بي طرف را هدف قرار داده است همراه با ويژگي دو سويه‌بودن آن آثار منفي و مثبت فراواني را به دنبال داشته است. بهره‌گيري نظام سلطه از ابزار‌ها و فنون جنگ رسانه‌اي در جهت كسب و حفظ منافع به كشف و اختراع و ساخت ابزارهاي فرا مدرن منجر شده است به نحوي كه طرف‌هاي درگير به جاي جنگ سخت و نظامي‌به جنگ نرم(1) و عمليات رواني و جنگ رسانه‌اي گرايش پيدا كرده‌اند. بنابراين جنگ رسانه‌اي را در جهت تضعيف كشور هدف و بهره‌گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها براي به دست آوردن منافع تعريف مي‌كنند. جنگ‌ رسانه‌اي از برجسته‌ترين مولفه‌هاي جنگ نرمبه شمار مي‌رود. با وجود اينكه كه جنگ رسانه‌اي بيشتر در ميادين نبرد نظامي‌كاربرد دارد اما از اهميت آن در ديگر زمان‌ها كاسته نمي‌شود، زيرا هدف جنگ رسانه‌اي كنترل و تغيير اذ‌هان و افكار عمومي‌مردم و تحت تاثير قرار دادن مخاطبين است.

 

جنگ رسانه‌اي كاركرد‌هاي مختلف منفي و مثبت دارد كه از آن در جهت تحقق جامعه مدني بعنوان ركن چهارم دمكراسي نام مي‌برند. بهره‌گيري نظام سلطه و در رأس آن امريكا از رسانه‌ها در جهت تسلط بر ملت‌ها نمونه‌هاي فراواني دارد كه مي‌توان بر راه‌اندازي جنگ رسانه‌اي در ويتنام، گرانادا، بالكان، كارائيب، افغانستان، جنگ اول و دوم خليج فارس و... اشاره نمود و از حجم وسيع اقدامات رسانه‌اي در جنگ اخير به عنوان استراتژي نظام سلطه در به كارگيري روش‌ها، تكنيك‌ها و ابزار‌هاي نوين ياد نمود، در اين خصوص مي‌توان به كه استفاده از خبرنگاران همراه كه بيش از پانصد تن از آنان در يگان‌هاي عمل‌كننده همراه نيرو‌ها وارد جنگ شدند، اشاره كرد. واقعيت آنست كه در پشت صحنه عمليات رسانه‌اي، راهبردي به عنوان سياست رسانه‌اي قدرت‌ها قرار گرفته است كه به صورت رسمي ‌و سازمان يافته اما پنهان با بودجه‌هاي سري توسط سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي و سرويس‌هاي جاسوسي راهبردي مي‌شود. فرماند‌هان جنگ رسانه‌اي استراتژيست‌هاي عمليات رواني و متخصصان تبليغاتي و عمليات رواني و كارگزاران رسانه‌اي بين المللي مي‌باشند. جنگ رسانه‌اي از ويژگي‌هايي همچون توجيه و اجراي عمليات رواني از طريق بحران‌سازي، سياه‌نمايي و تحريك افكارعمومي‌ مخاطبين و جامعه در جهت رسيدن به اهداف برخوردار است. صاحبان قدرت براي اجراي سياست‌هاي خود روش‌هايي را در جهت انحصاري نمودن رسانه‌ها به اجرا مي‌گذارند و در اين رابطه از روش‌هاي پنهان‌كاري، حمله و انهدام هدف، برچسب‌زدن، فرض و تصور پيش‌گيرانه، ظاهرسازي، كوچك‌نمايي، توازن نادرست و عدم پيگيري استفاده مي‌كنند. رسانه‌ها ويژگي‌هاي خاصي نيز دارند، از جمله اينكه گفتمان را حياتي‌ترين حوزه و سلاح مي‌دانند و متقاعدساختن يك نفر براي پيوستن به خودي، را بسيار ارزان‌تر از كشتن او مي‌دانند و كلمات را كم‌هزينه‌تر از گلوله مي‌پندارند. در اين راستا، از ابزار‌هاي متنوع و مدرن رسانه‌اي در گروه‌هاي مختلف ديداري، شنيداري و نوشتاري بهره مي‌برند. مسئولان و دست اندركاران رسانه‌اي در جمهوري اسلامي مسئوليت دارند در مقابل سيل عظيم هجوم رسانه‌اي و عمليات رواني دشمن تمهيدات و تدابير مناسبي اتخاذ كنند و ضمن مقابله و خنثي‌سازي اقدامات رسانه‌اي دشمن نسبت به مقابله و هجوم به اركان و اراده رسانه‌اي آنان اقدامات شايسته‌اي را به اجرا گذارند.



نويسنده: حميد حاذق نيكرو



:: موضوعات مرتبط: جنگ‌‌هاي رسانه‌‌اي، تاريخچه، اصول و روشها , ,
:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی


جنگ روانی ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه به‌طور روزافزون توسط ابزارهای ارتباط‌جمعی احاطه می‌شود و در حقیقت دسترسی به اطلاعات و كاربرد آن، ماهیت زندگی‌ معاصر را تشكیل می‌دهد. در این محیط استفاده از تكنیك‌ها و روش‌هایی برای پیروز شدن در رقابت اطلاعاتی از سوی قدرت‌های برتر همواره در دستور كار قرار می‌گیرد. از این روش‌ها معمولاً به جنگ روانی تعبیر می‌شود.
جنگ روانی درازمدت، شامل نشر خبر به روش مستمر با استفاده از وسایل مختلف و هدف كمك به سیاست خارجی دولت، بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تأیید است. شاید بهترین تعریف‌ها برای جنگ روانی و نظامی، چیزی باشد كه پل لاینبرگر (Paul Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته‌ی تحریر درآورده است. او در كتاب مشهور خود كه در سال  1954 به چاپ رسیده، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف می‌كند: "جنگ روانی استفاده از تبلیغات علیه دشمن، همراه با اقدامات عملی است كه دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی است." او سپس تبلیغات نظامی را استفاده‌ی برنامه‌ریزی شده از هریك از انواع ارتباطات، به منظور تأثیر بر افكار و عواطف گروه دشمن، بی‌طرف یا دوست، برای رسیدن به هدف استراتژیك یا تاكتیكی معین تعریف می‌كند.

جنگ روانی هم با تبعیت از اصول كلی جنگ، دارای پایه‌ها و اركانی است؛ هرچند میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش‌ها تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. جنگ روانی مجموعه‌ای از پیام‌ها است كه مخاطب اصلی آن دشمنان هستند؛ آن‌ها فرصت اظهار نظر پیدا نمی‌كنند و وقتی تأثیر مورد انتظار در مخاطب ایجاد شد، فرستنده‌ی پیام به راحتی تغییرات و به عبارتی دستكاری‌های دلخواه خود را در پیام اعمال می‌كند. بنابراین به جای بیان حقایق، مسئله را آن‌گونه كه خود می‌خواهد بازگو می‌كند.

در حقیقت اصل جنگ روانی بر بیان غیرواقعی حقیقت بنا نهاده شده و از آن‌جا كه مخاطب آن جمع كثیری از مردم عامی هستند، نظریات فرستنده به راحتی می‌تواند در مخاطبان القا و از این راه مقاصد و امیال فرستنده بر آن‌ها تحمیل شود. نظرات و عقاید سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و حتی مذهبی فرستنده به صورت منتخب و دست‌چین شده حتی از طریق تبلیغات تلویزیونی به مخاطب گفته می‌شود و بدون این‌كه اجباری در كار باشد، به تدریج این عقاید و افكار در شنونده به صورت باور و یقین بروز پیدا می‌كند. این همان چیزی است كه در جنگ روانی به صورت یك هدف اصلی تعریف شده است. در لغت‌نامه‌های كشورهای غربی و به خصوص در سال‌های اخیر، پروپاگاندا یا جنگ روانی به وضعیتی اطلاق می‌شد كه در آن نویسنده یا فرستنده‌ی پیام معمولاً تفكر یا عقیده‌ی منفی و غیر قابل قبولی را به نحوی در جامعه پراكنده و منتشر كند كه هم قابل قبول و موجه به نظر برسد و هم بتواند از طریق آن، اهداف بلندمدت خود را كسب كند؛ در حقیقت پیام را آن‌گونه كه صاحب پیام می‌خواهد، دریافت كند و هیچ‌گونه استنباط و برداشت دیگری غیر از هدف تعیین شده صورت نگیرد.
 
تكنیك‌های جنگ روانی
دسته‌ی موزیك: در این تكنیك به بسیاری از جمعیت هدف گفته می‌شود كه كاری معین انجام دهند یا باوری مشخص را بپذیرند؛ چرا كه دیگر افراد نیز این كار یا عقیده را پذیرفته‌اند. نمونه‌ی این پدیده را می‌توانیم در تبلیغ كالاهای مصرفی كاذب مثل نوشابه‌ها ببینیم كه چگونه جمع كثیری از مردم، از هنرپیشه یا یك گروه خاص مشهور به صورت كوركورانه تبعیت می‌كنند و به كالاهای غیر ضروری، به عنوان ضروریات زندگی خود نگاه می‌كنند. در این روش كسی كه می‌خواهد فكر یا كالایی به خورد جمعیت بدهد، به‌طور كلی از چهره‌های محبوب و مشهور استفاده و در بسیاری از موارد سوءاستفاده می‌كند.

سفارش و توصیه: در این تكنیك جنگ روانی از كلمات و جملات یا حتی شخصیت‌های مشهور و توصیه‌ها و نظرات دیكته شده‌ی آن‌ها برای تحریك و اغوای مردم ناآگاه استفاده می‌شود. در بسیاری از موارد دیده شده كسانی كه به سختی با عقیده‌ای مخالف بوده‌اند، با دیدن نظرات شخصیت محبوب‌شان، نظرات خود را درباره‌ی آن موضوع تغییر داده‌اند. در یك برنامه‌ی تلویزیونی شخصیت ورزشی به تماشاگران برنامه یك نوع كفش یا حتی عقیده‌ی خاصی را توصیه می‌كند. جالب این‌جاست كه هیچ اجباری نیز در كار نیست اما افراد برای این‌كه خود  را شبیه چهره‌‌های محبوب خود كنند، به صورت ناخودآگاه مثل آن‌ها رفتار یا شاید اندیشه می‌كنند.

انتقال: در این روش گردانندگان و استراتژیست‌های دولتی و غیردولتی برای فروش كالا و افكار خود، باز هم از انسان‌های مشهور و مورد احترام استفاده می‌كنند اما به جای این‌كه آن‌ها را وارد میدان كنند، وسیله یا تفكری خاص را به ایشان نسبت می‌دهند. در این حال به مخاطب گفته می‌شود كه فلان شخص مورد احترام جامعه، چنین فكر می‌كند و حتی در خبرهای رسمی، اقدام به انتشار اخبار جعلی درباره‌ی شخص مورد نظر و ارتقاء جایگاه معنوی او و متعاقب آن كالا یا فكر مورد نظر می‌كنند. عكس این مورد نیز وجود دارد كه در آن برای نزول درجه‌ی یك شخص، از اخبار جعلی با دروغ‌های بیشتر، برای نابودكردن شخصیت فرد مورد نظر استفاده می‌شود. از این مورد بیشتر در جنگ‌های نظامی برای حقیر جلوه دادن افراد جبهه‌ی مقابل استفاده می‌شود.

تكرار: وقتی در رسانه‌‌ها‌ی دیداری و شنیداری نام كالا و خدماتی بسیار گفته و تكرار شود، بعد از مدتی مردم برای استفاده از آن رغبت نشان می‌دهند. در جنگ روانی هم وضعیت مشابهی وجود دارد. در این مورد كسانی كه می‌خواهند عقیده و تفكری را در میان مردم رواج دهند، به مراتب و با استفاده از برنامه‌ها و كارشناسان ماهر، به تكرار جملاتی درباره‌ی آن گزاره اقدام می‌كنند. به مرور زمان حتی مخالفان هم آن مسئله را در نظر خود موجه تلقی می‌كنند و در نهایت آن را می‌پذیرند. در این مورد گردانندگان تبلیغات و رسانه‌های بزرگ از برنامه‌ها و به‌طور كلی از هرچیزی كه جذاب باشد استفاده می‌كنند تا این عقیده و كالا در نظر مردم مفید و قابل استفاده به نظر آید.

جملات مهیج و جذاب: ذهن انسان همواره طالب زیبائی‌هاست. هرچند ممكن است انسان در شناخت زیبائی‌های واقعی اشتباه كند و حتی عقاید خود را بر اساس این زیبائی‌های ظاهری بنا گذارد، واقعیت این است كه كلمات و جملات زیبا و مهیج نیز به سادگی همین حس درونی انسان را در قبول باور و عقیده‌ای نسبت به كالا و تفكری خاص، برمی‌انگیزند و احساسات مثبتی نسبت به آن پدیده ایجاد می‌كنند. رسانه‌ها با استفاده از كلماتی مثل بهشت، نعمت، خوشی و... حتی از عقاید مذهبی افراد برای رسیدن به اهداف خود بهره می‌برند.

شستشوی مغزی: درگذشته این عنوان در زبان عامیانه معنای مشخصی نداشت و در ارتباط با كمونیست‌های چینی و هر نوع تغییر عقیده‌ای كه به وسیله‌ی اعمال قدرت و زور روی كسی كه با آن موافق نبود، به كار برده می‌شد. از لحاظ لغوی به معنای القای عقیده‌ی شدید سیاسی است و می‌تواند شامل سخنرانی‌های پیچیده یا بحث‌های سیاسی طولانی، مطالعه‌ی اجباری كتب و مقالات و... باشد. در این روش از فن تلقین كه بر مفاهیم روان‌شناسی استوار است، استفاده می‌شود. این روش می‌كوشد با تبلیغات مستقیم، وجدان مردم را طبق نمونه‌ای واحد بسازد و در آن‌ها افكار متحدالشكلی را ایجاد كند. در این روش سعی می‌شود روحیه‌ی انتقاد و اندیشیدن را در صحت و سقم پدیده‌ها و رخدادها حذف كنند و عوام را به این عادت دهند تا هرچه را از سوی تبلیغاتچی‌های جامعه منتشر می‌شود، بدون تعقل باور كنند.

این‌گونه تبلیغات ممكن است به اسلحه و ابزاری خطرناك برای یكپارچه كردن توده‌های عوام تبدیل شود و به صورت بزرگ‌ترین عامل بازدارنده در جهت ایجاد مردم‌سالاری واقعی درآید؛ زیرا لازمه‌ی مردم‌سالاری، ارایه‌ی اطلاعات عینی و آزادی فكر و قضاوت است. در مجموع این روش برای دستیابی به یكی از دو هدف زیر انجام می‌گیرد. نخست وادار كردن فردی بیگناه به پذیرش حقیقتی، مثل این‌كه علیه مردم یا دولت مرتكب جرمی جدی شده است و دوم تغییر اجباری دیدگاه سیاسی فرد تا آن حد كه عقاید قبلی خود را رها كند و طرفدار ایدئولوژی خاصی شود.

امروزه در برخی زندان‌ها به‌ویژه زندان گوانتانامو از روش شستشوی مغزی استفاده می‌شود. آمریكایی‌ها با روش‌هایی نظیر محرومیت حسی و ایجاد اختلال جسمی، ایجاد ابهام، بازجویی‌های پی در پی و طولانی، تهدید، تغییر زندان‌بان‌ها و روش‌های رفتاری آنان و... ابتدا فرد را تا مرحله‌ی فراحاشیه‌ای پیش می‌برند؛ آن‌گاه مقاومت زندانی را درهم می‌شكنند و سپس از باورها، الگوی رفتاری جدید و تقویت‌كننده‌های مثبتی نظیر پذیرش، تقویت اجتماعی، تسهیلات و... بهره می‌گیرند. یعنی پس از آن‌كه براساس نظریه‌ی یادگیری شرطی كلاسیك، الگوهای رفتاری و یادگیری پیشین فرد را درهم شكستند، از نظریه‌ی یادگیری شرطی فعال و به‌ویژه برنامه‌های تقویت آن برای ایجاد و تداوم رفتاری جدید در فرد سود می‌برند.

مستندسازی: در تكنیك مستندسازی معمولاً نقل قول‌هایی برای رد یا حمایت یك سیاست، عملكرد، برنامه یا شخصیت خاص آورده می‌شود. در این تكنیك، از اعتبار یا جایگاه شخص مورد استناد (یك كارشناس صاحب‌نظر یا یك چهره مورد احترام اجتماع) هزینه می‌شود؛ بدین ترتیب جمعیت مخاطب دیدگاه خود را با افكار مقامات رسمی سازگار می‌كند. رسانه‌های غربی برای القای ناامیدی در ذهن مخاطبان و متهم نمودن كشورهای دیگر به جنجال آفرینی، بارها از این تكنیك استفاده می‌كنند. به عنوان مثال، روزنامه‌ی گاردین در شماره‌ی 10 فوریه‌ی گذشته‌ی خود ادعا كرد: مدارك آمریكا برای حمله‌ی هوایی به ایران در مرحله‌ی پیشرفته است و این موضوع برخلاف آن است كه مقامات دولت بوش قصد حمله‌ی نظامی به ایران را انكار می‌كنند.

سكوت: از شیوه‌های ضد عملیات روانی است كه به آن تبلیغات منفی یا سلبی نیز گفته می‌شود. به طور معمول، زمانی كه جنگ روانی و اقدام‌های تبلیغی دشمن مهم و قابل اهمیت نیست و یا قصد آن تحریك متخصصان جنگ روانی خودی برای پاسخ‌گویی انفعالی و عجولانه است، یكی از بهترین شیوه‌های ضد جنگ روانی، سكوت و بی‌اعتنایی ظاهری است. البته پیش از انتخاب این روش باید میزان تأثیر سكوت بر روی مخاطبان موردنظر، تجزیه و تحلیل شود. بسیاری از اوقات سكوت نوعی مبارزه‌ی منفی محسوب شده و سخنان و حركات دشمن را بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌سازد و همچنین امكان بررسی بازخورد تبلیغات دشمن را كاهش می‌دهد. جمله‌ای كه بیشتر همراه این فن استفاده می‌شود، این است كه اتهام‌های دشمن آنچنان واهی است كه ارزش پاسخ دادن ندارد.

نویسنده: محمد حسن لو



:: موضوعات مرتبط: درآمدی بر روش‌‌های جنگ روانی , ,
:: بازدید از این مطلب : 308
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی


راهکارهای جمهورى اسلامى ایران براى مهار دکترین براندازى نرم
توصیه مى‏شود کارگزاران نظام با هدف توسعه و تضمین عمق استراتژیک نرم افزارى داخلى و خارجى اقدام‏هاى زیر را مورد توجه قرار دهند.

آسیب شناسى افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملى

با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوى مصرف مواد مخدر، آسیب‏هاى جدى آن بر امنیت اجتماعى و تسهیل براندازى در سکوت نظام مقدس ج.ا.ایران، توصیه مى‏شود مجلس شوراى اسلامى در تعامل و هم اندیشى با نمایندگان «ستاد مبارزه با مواد مخدر»(1)؛ از رویکرد امنیت ملى تصویب طرح جامع قانون مبارزه با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند.
مجلس شوراى اسلامى مى‏تواند بخشى از ابزارهاى مقابله با مواد مخدر را در چارچوب قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعى پى‏گیرى نماید.
از طرفى افزایش رایزنى میان معاونت امنیتى ـ انتظامى وزارت کشور و یا فعال سازى دیپلماسى پارلمانى از طریق تعامل سازنده کمیته‏هاى امنیتى پارلمانى سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان، مى‏تواند زمینه‏هاى انعقاد تفاهم نامه هاى دفاعى پارلمانى سه جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتى نماید.
حمایت تقنینى ـ نظارتى و اجرایى از توسعه زیرساخت‏هاى جنگ رایانه‏اى

یکى از تهدیدات راهبردى نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهاى مهاجم براى آسیب رسانى به شبکه‏هاى وب نهادهاى استراتژیک نظام با هدف «جاسوسى اینترنتى»(2) و یا رخنه اطلاعات گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملى است که عمق و دامنه کاربرى آن در سطوح منطقه‏اى و جهانى روز به روز در حال افزایش است.
براى آگاهى متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگ‏هاى رایانه‏اى، شایسته است به عنوان مثال اشاره شود کشورى مانند چین با هدف توازن راهبردى قدرت نرم سرمایه‏گذارى هنگفتى را براى توسعه جنگ‏هاى رایانه‏اى هزینه کرده است بطورى که موفق شده است به سیستم‏هاى کامپیوترى نهادهاى نظامى ـ امنیتى ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در سال 2007 نزدیک به ده شرکت دفاعى امریکا مانند «ریتون»(3)، «مارتین لاکهید»(4)، «بوئینگ»(5)، «نورتروپ گرومن»(6)، «سیستم نرم افزارى برنامه‏ریزى جنگنده‏هاى نیروى هوایى»(7)، «سیستم برنامه ریزى مأموریت بالگردهاى ارتش»(8) و فایل‏هاى فضانوردان ناسا را مورد دستبرد اینترنتى قرار داد(9) و در بودجه دفاعى سالانه خود، ردیف‏هایى را براى تقویت هر چه بیشتر «قابلیت‏هاى جنگ رایانه‏اى»(10) اختصاص داده است.
در این راستا شایسته است وزارتخانه‏هاى دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهاى مسلح با تبیین آموزش‏هاى‏راهبردى ، بستر مقابله هدفمند با آسیب‏هاى جنگ رایانه‏اى و تقویت عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند.

آسیب شناسى پیامدهاى اجتماعى جنگ اقتصادى

توصیه مى‏شود کارگزاران نظام براى مقابله با جنگ اقتصادى و گسترش تحریم‏هاى احتمالى؛ اقدام‏هاى زیر را مورد توجه قرار دهند:
- کارگزاران نظام، دورنماى «بحران مالى جهانى»(11)، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال بالاى عدم تحقق منابع مالى ردیف‏هاى بودجه را از رویکرد امنیت ملى بررسى کرده و در مصاحبه‏ها و یا تبلیغات انتخاباتى از وعده‏هایى که مى تواند سطح انتظارات جامعه را افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا مى‏تواند ضریب اعتماد جامعه به کارگزاران نظام را کاهش دهد؛
- ردیف‏هاى بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهاى واقعى تدوین و تصویب شود.
قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه

یکى از حوزه‏هایى که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش مى‏دهد، رشد فزاینده جرایمى است که در محیط‏هاى مجازى و سایبر به وقوع مى‏پیوندد و به صورت مستقیم امنیت اجتماعى را تهدید مى‏کند که شایسته است ظرفیت‏هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى بازدارنده و مناسبى براى مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد:
برخى مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى قرار مى‏گیرد، عبارتند از:
- افزایش نشر بلوتوث‏هاى شخصى و خانوادگى بویژه افراد مشهور در حوزه‏هاى ورزشى و هنرى؛
- افزایش انتشار بلوتوث‏هاى مستهجن و غیر اخلاقى؛
- گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیام‏هاى کوتاه تلفن همراه؛
- گسترش وبلاگ‏هاى براندازانه؛
یکى از شیوه‏هاى جنگ نرم در محیط‏هاى سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون وبلاگ نویسى توسط برخى افراد، گروه‏ها یا سازمان‏هاى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران است.
وبلاگ‏هاى ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگى ایجاد شده و نیاز به تخصص بالاى بلاگرها ندارد، به راحتى‏در محیط‏هاى مجازى به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه شناسایى شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام مى‏کنند.
در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشى میان کارشناسان وزارتخانه‏هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و یا معاونت فرهنگى ـ اجتماعى ناجا مى‏تواند در ارتقاء اثربخشى راهکارهاى بازدارنده و یا اقدام‏هاى تنبیهى مفید واقع شود.
حمایت تقنینى و مالى از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط‏هاى مجازى
یکى از شاخصه‏هاى دورنماى جنگ‏هاى پیش رو، سرمایه گذارى کشورها بر مقوله «جنگ اندیشه در محیط هاى‏مجازى » است و کشورى موفق خواهد بود که بتواند زمینه‏هاى حداکثر بهره ورى از محیط‏هاى وب با جدیدترین شیوه‏هاى دانش دیپلماسى عمومى را فراهم کند زیرا دانش افزایى و هوشمندسازى آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه مقاومت ملى و کارآمدى نظام در محیط‏هاى مجازى را ارتقاء مى‏دهد.
توصیه مى‏شود برخى نهادهاى راهبردى نظام مانند وزارتخانه‏هاى اطلاعات، کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامى؛ بخشى از کارویژه‏هاى عملیاتى خود را به سمت روزآمد کردن شیوه‏هاى مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روانى ـ رسانه‏اى متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانى آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل مى‏دهند که نقش مهمى را در نهضت نرم افزارى تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامى بر عهده دارند.
از طرفى انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبرى و اقدام‏هاى مثبت مجلس شوراى اسلامى در محیط‏هاى وب به عنوان مهم‏ترین نهاد قانونگذارى کشور که از شاکله مردم سالارى برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشى به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت بنیان‏هاى مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و مى‏تواند گستره هم اندیشى مجازى مجلس با کانون‏هاى فکرى و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزارى مى‏تواند در بهینه سازى تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجى ضریب اقناع سازى مصوبات در میان نخبگان فکرى، کارآمدسازى کارویژه‏هاى تقنینى ـ نظارتى و در نهایت ارتقاء دیپلماسى پارلمانى مجلس هشتم مفید واقع شود.
سازماندهى نصب دوربین‏هاى مدار بسته در نواحى جرم خیز

یکى از اقدام‏هاى بازدارنده مناسب نهادهاى امنیتى ـ انتظامى؛ کنترل نامحسوس نواحى جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانه‏هاى دوربین مدار بسته است که در صورت مدیریت کارآمد مى‏تواند در ثبات بخشى به امنیت اجتماعى مفید واقع شود.
مقابله با ایجاد و گسترش فرقه‏هاى ساختگى

یکى از توصیه‏هاى تئوریسین‏هاى دکترین براندازى نرم، فرقه سازى با هدف تضعیف وحدت ملى و انسجام اسلامى است، به طورى که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروه‏هایى هستیم که با عناوینى مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیان‏هاى اعتقادى جامعه را هدف قرار داده‏اند.
در این راستا وزارت اطلاعات و حوزه‏هاى علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمى را در خنثى سازى تهدیدها و هوشیارى جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا مى‏کنند.

قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران

یکى از راهکارهاى تکلیف گرایى کارگزاران نظام به رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب پیرامون هوشیارى مسئولین در برابر تهاجم نرم افزارى ناتوى فرهنگى؛ قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى با هم اندیشى وزارت امور خارجه، مجلس شوراى اسلامى و متولیان فرهنگى است که در صورت تحقق مى‏تواند حداکثر بهره‏ورى بهینه از ظرفیت‏ها و بالتبع عمق استراتژیک نرم افزارى نظام را توسعه دهد که برخى مصادیق آن عبارتند از:
- نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگى از رویکرد امنیت ملى وابسته‏هاى فرهنگى سفارتخانه‏ها و دفاتر فرهنگى ایران در کشورهاى خارجى؛ نقش مهمى را در عمق بخشى به اقتدار برون سیستمى و مهار تهدیدات نرم ایفا مى‏کنند.
ـ هوشیارسازى متولیان فرهنگى نظام نسبت به ابزارها و شیوه‏هاى تهاجم نرم افزارى غرب؛
ـ انعکاس جنایات گروه‏هاى تروریستى بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع سى دى، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهى مناسب مى‏تواند در تقویت تعامل میان گروه‏هاى دوستى پارلمانى ج.ا.ایران و کشورهاى میزبان براى افزایش فشار بر گروه‏هاى تروریستى مؤثر باشد؛
ـ تدوین سازوکارهاى تقنینى و اجرایى مناسب براى افزایش تعامل میان نهادهاى داخلى و شوراى ایرانیان خارج از کشور؛
ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس شوراى اسلامى در حوزه سازندگى و جنبش نرم افزارى تولید علم که در صورت بهره گیرى از شیوه‏هاى تبلیغاتى مناسب مى‏تواند تصاویر مناسبى را از اقتدار و رابطه سازنده دولت و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعى نماید و بخشى از سناریوى جنگ روانى ـ رسانه‏اى غرب براى ترسیم فضاى اختلاف در داخل را خنثى نماید.
ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانى ـ اسلامى
رایزنى‏هاى فرهنگى با آشنا کردن اتباع خارجى با اماکن سیاحتى ـ زیارتى در قالب نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمى را در علاقمندى جهانگردان براى سفر به جمهورى اسلامى ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادى و سیاسى علیرغم تحریم‏هاى امریکا، مى‏توانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهورى اسلامى‏ایران را در کشورشان بازى کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از کشور کمک نمایند.
مجلس شوراى اسلامى نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخى تسهیلات لازم، مى‏تواند قدرت مانور دیپلمات‏هاى فرهنگى براى جذب جهانگرد را افزایش دهد.

مقابله با ایجاد و نشر شایعه‏هاى برانداز

امروزه با گسترش فضاى رسانه‏اى، جایگاه محیط‏هاى مجازى در جنگ‏هاى روانى نامتقارن و یا شایعه پراکنى هاى‏براندازانه تقویت شده، بطورى که گسترش رسانه‏ها، وبلاگ‏ها، وب سایت‏ها، پست الکترونیکى ، پیامک‏هاى‏تلفن همراه و ... امکان ردیابى مرجع شایعه پراکنى را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمى اخبار و اطلاعات نیز فراهم شده است.
با توجه به آسیب پذیرى امنیت اجتماعى نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن براى ترویج شایعه‏هاى سیاسى، امنیتى، اقتصادى و اجتماعى با هدف شکاف سازى و بى اعتمادى میان جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهاى اطلاعاتى ـ امنیتى ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابى آنها، نسبت به پیامدهاى ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند.
هر میزان اقدام‏هاى متقابل جمهورى اسلامى ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوه‏هاى شایعه پراکنى دشمن قوى تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مى‏یابد.
آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابت‏هاى انتخاباتى و یا در شرایط بحرانى، حجم و دامنه شایعه سازى‏هاى براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیرى و یا اختلاف افکنى میان کارگزاران نظام افزایش مى‏یابد.
برخى از راهکارهاى مقابله با شایعه‏هاى برانداز عبارتند از:
- نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردى که شایعه فوت و یا قتل وى منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیمایى‏هاى سالروز پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و یا مشارکت گسترده در انتخابات براى مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛
- پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانى متقابل کاربرد دارد.

اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندى شده در محیط‏هاى سایبر

با توجه به اینکه سرورهاى پست‏هاى الکترونیکى مانند جى میل در کشور ایالات متحده قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکه‏هاى جاسوسى رژیم صهیونیستى و امریکا، شایسته است کاربرانى که به نحوى با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدى خوددارى نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از اطلاعات طبقه بندى شده در محیط‏هاى مجازى بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از فایل‏هاى محرمانه و طبقه بندى شده در بلوتوث‏هاى تلفن همراه خوددارى شود زیرا در صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشى کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایى هدفمند افراد مشخص با بکارگیرى نرم افزارهایى خاص در جهت حذف و یا دستیابى به اطلاعات طبقه بندى شده اقدام نمایند.

تقویت قدرت نرم نیروهاى مسلح

- حمایت‏هاى تقنینى ـ اجرایى از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛
- مشارکت افزایى ساختارهاى نیروهاى مسلح در طرح‏هاى عمرانى و جهادسازندگى مانند کارویژه‏هاى قرارگاه سازندگى خاتم الانبیاء؛
- تأکید بر آینده پژوهى، مدیریت دانش دفاعى و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با متولیان نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى با هدف تقویت جنبش نرم افزارى تولید علم در راستاى منویات رهبر فرزانه انقلاب؛
- ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهى و فناورى‏هاى نوین در ساختار نیروهاى مسلح؛
- دانش افزایى و توسعه فنى ـ حرفه‏اى نخبگان نیروهاى مسلح در چارچوب اصل تحقیق و توسعه؛
- تحکیم بنیان‏هاى فرهنگى و عقیدتى ـ سیاسى نیروى انسانى.

آسیب شناسى بحران اقتصاد جهانى از رویکرد امنیت ملى

با توجه به اینکه پیش بینى مى‏شود بحران اقتصاد جهانى در کوتاه مدت حل نشود، شایسته است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسى پیامدهاى این بحران مانند کاهش قیمت جهانى نفت و تأثیر آن بر عملیاتى شدن منابع مالى ردیف‏هاى بودجه‏اى مصوب، از رویکرد امنیت ملى برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالى بودجه پیشنهادى به مجلس شوراى اسلامى از درآمدهاى صادراتى نفت، گاز و محصول پتروشیمى به دست مى‏آید و تداوم کاهش قیمت انرژى مى‏تواند بستر کسرى بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات امنیتى سرمایه گذارى در بورس منجر شود.

آسیب شناسى ماهیت تهدیدهاى فراروى نظام جمهورى اسلامى ایران

در علم «مدیریت استراتژیک»(12) امنیت به معناى فقدان تهدید در عمق استراتژیک داخلى و خارجى است و متولیان نهادهاى نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى شایسته است در گام اول با رویکرد «معرفت شناسى و ماهیت شناسى»(13) نسبت به شاخص گذارى، توصیف و طبقه بندى تهدیدهاى فراروى نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره ورى از پتانسیل‏هاى بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود.
مهم‏ترین تهدیدهایى که مى‏تواند ثبات امنیتى یک نظام سیاسى رابا چالش مواجه کند طبق جدول زیر قابل تفکیک است:

آسیب شناسى دورنماى مطالعات ادعایى امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتى، اجتماعى و اقتصادى کشور

یکى از ابزارهاى جنگ نرم ایالات متحده براى دستیابى به اطلاعات و اسناد طبقه بندى شده نظامى و هسته‏اى، استفاده ابزارى از معاونت پادمان آژانس اتمى است. به عبارتى بررسى متن گزارش‏هاى مدیرکل آژانس به صورتى‏است که به جاى اینکه محمد البرادعى نقش متولى یک سازمان بى طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایى امریکا در آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ 19 نوامبر 2008 (29 آبان 1387) وى چهاردهمین گزارش دو پهلوى خود پیرامون فعالیت‏هاى هسته‏اى ایران به شوراى حکام را ارائه کرد که برخى‏نکات قابل تأمل آن عبارتند از:
ـ بند 15 گزارش طورى تنظیم شده که مى‏تواند تداعى کننده شائبه وجود فعالیت‏هاى هسته‏اى نظامى در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخى موضوع‏هاى مهم باقى مانده که در گزارش‏هاى قبلى به آنها اشاره شده و براى اثبات عدم وجود اهداف نظامى لازم مى‏باشد، شفاف سازى نشده است.»
ـ بندهاى 16 ، 17 و 19 گزارش طورى تنظیم شده که همکارى ایران در مورد مطالعات ادعایى غیرقانونى و غیرمستند امریکا را به عنوان یکى از پیش شرط‏هاى تأیید راستى آزمایى فعالیت‏هاى هسته‏اى ایران معرفى کرده است. همچنین در بند 19 مدیرکل آژانس خواستار تصویب پروتکل الحاقى شده است که مى‏تواند عمق و دامنه بازرسى‏ها را به طور قابل توجهى افزایش دهد.
ـ در بند 20 به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه 40 مگاواتى آب سنگین اراک ابهام زایى شده است.
ـ در بند 21 مدیرکل آژانس به صراحت همکارى‏هاى فراپادمانى ایران را براى اعتمادسازى کافى نمى داند.
نتیجه گیرى:
یکى از سناریوهاى چالش زاى دورنماى عمق استراتژیک امنیت داخلى و خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى‏ایران، احتمال بالاى گسترش کاربست دکترین براندازى نرم در سیاست خارجى امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهورى «باراک اوباما» ست.
به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالاى «لابى گرى» در فرایند قانونگذارى و اجرایى ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابى‏هاى ضد انقلاب است که با محوریت حقوق بشر فعالیت مى‏کنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر 2008 (14 آبان 1387)، سناریوهاى دموکرات توانستند اکثریت کرسى‏هاى مجلس سنا را نیز به دست آورند و بصورت سنتى اکثریت غالب رجال سیاسى این حزب همواره تحت فشار لابى‏هاى صهیونیسم و ضد انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتى کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از گفتمان‏هاى نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادى، جنگ روانى ـ رسانه‏اى، جنگ اطلاعاتى و بى ثبات سازى امنیت اجتماعى حمایت کرده‏اند و شایسته است متولیان امر دورنما و شیوه‏هاى خصمانه تئوریسن‏ها و پیروان دکترین براندازى نرم را از رویکرد امنیت ملى رصد کرده و نسبت به مهار و خنثى سازى سناریوهاى تهدیدزا به ویژه در زمان ریاست جمهورى «باراک اوباما» اقدام‏هاى احتیاطى مناسب را در دستور کار قرار دهند.
در چارچوب مطالعات دفاعى مى‏توان اهداف راهبردى جنگ نرم ایالات متحده را در هفت حوزه تنش زاى زیر طبقه بندى و مورد آسیب شناسى قرار داد:
- تنش روانى ـ رسانه‏اى
ایران هراسى از طریق انعکاس تصاویر مجازى از توسعه بومى صنعت هسته‏اى و قابلیت‏هاى آفندى و پدافندى‏موشکى جمهورى اسلامى ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتى با هدف گسترش تنش‏هاى قومى، فرقه‏اى، صنفى، دانشجویى و اجتماعى.
- تنش اقتصادى
گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسى تحریم در چارچوب شوراى امنیت (قطعنامه‏هاى 1737، 1747، 1803 و 1835)، تحریم‏هاى ائتلافى هوشمند و یا فشار سیاسى بر متحدان خود براى اجتناب از انعقاد توافق نامه‏هاى اقتصادى و انرژى با هدف انزواى ایران در معادلات اقتصادى منطقه‏اى.
- تنش نظامى
گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایى و گنجاندن آنها در گزارش‏هاى مدیرکل آژانس اتمى با هدف تداعى شائبه وجود ارتباط میان فعالیت‏هاى صلح آمیز هسته‏اى ایران و اهداف نظامى و بالتبع توجیه گسترش تحریم‏هاى غیر قانونى علیه نهادها، شرکت‏ها و افراد وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگى بومى‏کلاسیک و نامتقارن، احتمال بازرسى ناوگان‏هاى نظامى امریکا و ناتو از کشتى‏هاى تجارى جمهورى اسلامى‏ایران با هدف نظارت بر حسن اجراى قطعنامه‏هاى شوراى امنیت، برگزارى رزمایش‏هاى نظامى میان ناتو و برخى کشورهاى منطقه و انعقاد توافق‏هاى امنیتى دوجانبه با کشورهاى همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس.
- تنش امنیتى
جلوگیرى از عملیاتى شدن امنیت بومى و پایدار، حمایت مالى ـ رسانه‏اى از گسترش ناامنى‏هاى مدنى با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسى، حمایت از گروهک‏هاى تروریستى مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازى استان‏هاى مرزى.
- تنش اطلاعاتى
تلاش براى نصب سامانه‏هاى جاسوسى در مرزهاى ایران و عراق، رخنه در شبکه‏هاى استراتژیک نظام توسط نیروهاى پوششى، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتى برخى نهادهاى راهبردى.
- تنش سیاسى
مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتى، تأخیر در صدور روادید مسافرتى توسط برخى متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلى مردم در رقابت‏هاى انتخاباتى.
- تنش فرهنگى
ناتوى فرهنگى با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسى و تضعیف هویت ایرانى ـ اسلامى مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنى از دین مبین اسلام.
پى نوشت‏ها:
1. اعضاى این ستاد عبارتند از: رئیس جمهور (رئیس ستاد)، دادستان کل کشور، رئیس دادگاه انقلاب اسلامى تهران، رئیس سازمان زندان‏ها و اقدامات تأمینى و تربیتى، فرمانده نیروى مقاومت بسیج، فرمانده ناجا، وزراء کشور، اطلاعات، بهداشت و درمان و فرهنگ ارشاد اسلامى و ریاست صدا و سیما. براى اطلاع بیشتر در رابطه با اهداف و کارویژه‏هاى «ستاد مبارزه با مواد مخدر» با نشانى اینترنتى زیر رجوع شود: http://www.dchg.ir
2. Cyber Espionage.
3. Raytheon.
4. Martin Lockheed.
5. Boeing
6. Northrop Grumman.
7. Air Force Flight Planning Software.
8. Army Helicopter Mission Planning System.
9. William Matthews, Chiness Cyber Attacks On Rise:U.S.Report,http://www.defencenews.com, 20 Nov 2008.
10. Cyber Warfare Capabillties.
11. Global Financial Crisis.
12. Strategic Management.
13. Expistemologic Unthologic Approach.



:: موضوعات مرتبط: راهکارهای مقابله با جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

 توئیتر و جنگ نرم

جنگ سایبری از زیر مجموعه های جنگ نرم است. امروزه با کوچک‌تر و پیچیده‌تر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ به گونه‌ای که به جای به کارگیری مستقیم زور، توجه قدرت‌ها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمت‌آمیز با به کارگیری شیوه‌های نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است.

جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وامی‌دارد. ?جنگ روانی، جنگ رایانه‌ای، اینترنتی، براندازی نرم، راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌سازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی ایجاد کند.

جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی ایجاد کند

 ژوزف نای از پیشگامان طرح قدرت نرم در سال 1989 می‌گوید: «قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می‌یابد که بتواند (اطلاعات و دانایی) را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه‌ای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد. مونوپولی اطلاعات و دانایی مرکز دیپلماسی نیست، بلکه خود دانش و گسترش آن است که باید نقطه قوت دیپلماسی باشد. قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش‌های عمومی را شامل می‌شود. هدف قدرت نرم افکارعمومی خارج و سپس داخل کشور است. وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز، جهان‌های ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می‌کنند. آنها دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی‌کنند، بلکه واقعیت‌ها را می‌سازند. هدف رسانه‌ها از قدرت نرم در ابتدا مدیریت افکارعمومی نیست، بلکه رسانه‌ای در این دنیا موفق است که بتواند با افکارعمومی حرکت کند و خود را سازگار با آنها نشان دهد.تزریق کند.

یکی از ابزار های مهم در این راستا سایتهای شبکه های اجتماعی اینترتی و شبکه های وبلاگی هستند.اگر چه کشورهای حامی و بنیان گذار در آن تبلیغات مستقیم نمی کنند اما با ایجاد زمینه طرح و نشر مباحث مورد علاقه و به صورت مثلا بی طرف به مدیریت افکار عمومی می پردازند.

توئیتر چیست؟

تویتر

توییتر(Twitter) یک سرویس به اصطلاح میکروبلاگینگ است که با شعارچه کار می‌کنید؟ (What are you doing) پا به عرصه وجود گذاشت در واقع این هدف اصلی توییتر بود که درحال حاضر دارای جایگزین‌هایی هم شده است. یکی دیگر از شاخصه‌های توییتر محدود بودن به تایپ تنها ??? کاراکتر است. این دو مشخصه به قدری بدیع و نو بود که به سرعت در بین کاربران اینترنت به محبوبیت رسید

در واقع می شود گفت یک جور دفتر خاطرات روزانه آنلاین است. این اتفاق به این خاطر روی داد که ممکن است چیزی که شما در توییت خود می نویسید با سوال چه کاری انجام می دهید جور در نیاید. ممکن شما شاهد یک واقعه باشید و آن را توییت کنید که آن از دایره “چه کار می کنید” خارج است پس توییتر از شما می پرسد “چی اتفاق افتاده؟”

از اقدامات جالب دیگری که توییتر انجام داده، اضافه شدن امکان لیست کردن افراد دنبال شده توسط شماست که می توانید مثلا برای دوستان خود لیستی جدا و برای گروه های خبری یک لیست جدا تهیه نمایید و دیگری امکان دوباره توییت (retwet) است که شما می توانید توییت فرد دیگری را دوباره توییت نمایید البته اگر از نوع توییت های عمومی باشد.

توئیتر و جنگ نرم:

اگرچه توییتر یک سرویس بین المللی است و تمام افراد از سراسر جهان به این ابزار دسترسی دارند اما پس از انتخابات ریاست جمهوری امسال به یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه نظام تبدیل شد. سایت دیگری كه در كنار فیس بوك در خدمت امپراطوری خبری دشمن فعالیت جدی را دنبال می‌نماید تویتر است. عملكرد تویتر به صورت یك وبلاگ خلاصه و شبیه به پیامك‌های اس‌ام‌اس بوده و در طول ماههای  اخیر به صورت جدی در اختیار سازمان دهندگان  اعتراضات برای تهییج و هماهنگی با اعضا و هوادارانشان برای شایعه سازی و  اغتشاش قرار گرفت. بدین ترتیب تویتر نقش بی‌سیم و شبكه ارتباطی نیروهای اپوزیسیون را بازی می‌كند بطوریكه در كنار حركت‌ این سایت‌ها شاهد فشار دستگاه حكومتی آمریكا بر تویتر بودیم كه حتی تعمیرات ماهیانه خود را انجام ندهد تا اینكه ارتباط آشوبگران لحظه‌ای قطع نشود.

پررنگ سازی شبه تقلب در انتخابات،ماجراهای برخی کشته های تقلبی و طراحی و انتشار بسیاری از شعارهای رادیکال توسط این شبکه اجتماعی انجام می شد.نقش این شبکه اجتماعی در حوادث پس از انتخابات به گونه ای بود که وزیر خارجه آمریکا از تلاش های کشورش برای اطمینان از دسترسی معترضان ایرانی به شبکه اجتماعی توئیتر دفاع کرد.

به گزارش عصر ایران به نقل از لس آنجلس تایمز، در شرایطی که مقامات ایرانی، واشنگتن را به مداخله در امور انتخاباتی این کشور متهم کرده اند هیلاری کلینتون از تلاش های اخیر آمریکا برای اطمینان از اینکه توئیتر همچنان در دسترس معترضان ایرانی قرار دارد ، حمایت کرد.

اگرچه توییتر یک سرویس بین المللی است و تمام افراد از سراسر جهان به این ابزار دسترسی دارند اما پس از انتخابات ریاست جمهوری امسال به یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه نظام تبدیل شد

کلینتون در دیداری با آویگدور لیبرمن وزیر خارجه اسرائیل گفت: "توئیتر ابزاری مهم است که به معترضان ایرانی به ویژه جوانان اجازه می دهد در جریان حوادث اخیر انتخابات ریاست جمهوری با یکدیگر در تماس باشند."

این اظهارات کلینتون پس از آن عنوان شد که روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد: "وزارت خارجه آمریکا با ارسال ایمیلی از شبکه اجتماعی توئیتر درخواست کرده به خاطر کاربران ایرانی، قطعی شبکه خود را به تعویق بیاندازد."

کلینتون گفت: "ظاهراً توئیتر بسیار مهم است و در زمانی که منابع اطلاعاتی دیگری وجود ندارد این شبکه نقش مهمی در حفظ خطوط ارتباطی بر عهده دارد و به افراد امکان می دهد اطلاعات را مبادله کنند...این حق اساسی مردم است که بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند."

اخیرا نیز روزنامه واشنگتن تایمز در گزارشی به قلم «نیكلاس كرالو» اعلام كرد: دولت اوباما با لغو برخی تحریم های اینترنتی در مورد ایران این امكان را فراهم ساخت تا ایرانیان بتوانند نرم افزار ساخت آمریكا را كه در پایگاه های اینترنتی اجتماعی از قبیل فیس بوك و توئیتر استفاده می شود دانلود كنند.

فضای مجازی

هفته نامه آمریكن فری پرس نیز در همین رابطه فاش كرد كه سیا از شبكه های اجتماعی اینترنتی توئیتر و فیس بوك برای انتشار داستان هایی درباره ضرب و شتم های خونین، درگیری های مسلحانه و كشتارهای گسترده ای كه هیچ گاه تأیید نشد، استفاده كرده است.

تأثیرگذاری این فضای مجازی تا حدی بود كه مشاور سابق امنیت ملی بوش هم در مقاله ای كه در روزنامه «كریستین ساینس مانیتور» انتشار داده است خواستار تعلق جایزه صلح نوبل به بانیان سایت توئیتر به دلیل نقش این رسانه در رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران شد.

«مارك پفیفل» در این باره گفت: در اوج ناآرامی ها در ایران به طور میانگین در هر ساعت بیش از 220 هزار مطلب از سوی كاربران ایرانی در داخل یا خارج این كشور روی این شبكه قرار می گرفت.

به غیر ازحوادث سیاسی پس از انتخابات  ایران، در مولداوی، چین و سال پیش در گرجستان، به وضوح، اهمیت توئیتر نمایان شد.اما اوج فعالیت در توییتر مربوط به انتخابات ایران و حوادث پس از آن بود به گونه ای که  توئیتر اخیرا  اعلام کرد، انتخابات ریاست جمهوری ، پرطرفدارترین عنوان سال 2009 در خدمات میکرو بلاگینگ بوده است.

در واقع توییتر با امکان گزارش لحظه به لحظه به شکل پیامکی و مولتی مدیا نقش اصلی را در سو دهی های خاص جنگ نرم بازی می کند.در جریان جنگ نرم شبکه‌های اجتماعی می‌توانند فعالیت‌های اعتراض آمیز سازماندهی کرده و در اطلاع رسانی روند رویدادها نقش آفرینی کنند.

اولین پاتک در جنگ نرم تویتری:

سایت توئیتر در روز جمعه ?? آذر ماه، ساعت ?? صبح به وقت ایران توسط یک گروه هکری موسوم به ارتش سایبر ایرانیان Iranian Cyber  Army هک شد. در جریان این هک این سایت به طور کامل deface شده بود(یعنی اینکه محتوای سایت با محتوای دیگه ای جایگزین شد).

تویتر

کاربرانی که قصد ورود به توئیتر را داشتند به صفحه‌ای هدایت می‌شدند که در آن پرچمی سبز و زیرنویسی قرمز به چشم می‌خورد. بر روی این صفحه نوشته شده بود که این سایت توسط "ارتش سایبر ایران" هک شده است.این گروه در پیامی که بر روی تارنمای آن مشاهده می‌شود می‌گوید: "آمریکا فکر می‌کند اینترنت را به خاطر دسترسی خود کنترل و اداره می‌کند. اما اینطور نیست، این ما هستیم که اینترنت را توسط قدرت خود اداره و کنترل می‌کنیم. سعی نکنید مردم ایران را تحریک کنید." در این صفحه پرچم سبز «یاحسین» به همراه آیه‌ "فان حزب‌الله هم‌الغالبون" به چشم می‌خورد.

در این صفحه همچنین به انگلیسی نوشته شده بود: «ایالات متحده آمریکا گمان می‌کند به خاطر دسترسی خود، بر اینترنت کنترل و مدیریت دارد، اما این طور نیست؛ این ما هستیم که با قدرت خود بر اینترنت کنترل و مدیریت داریم... حالا چه کشوری تحریم است؟ ایران؟ یا آمریکا؟

تأثیرگذاری این فضای مجازی تا حدی بود كه مشاور سابق امنیت ملی بوش هم در مقاله ای كه در روزنامه «كریستین ساینس مانیتور» انتشار داده است خواستار تعلق جایزه صلح نوبل به بانیان سایت توئیتر به دلیل نقش این رسانه در رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران شد

این خبر در روز جمعه و شنبه  به یكی از مهم ترین اخبار دنیای فناوری مبدل شده بود و حدس و گمانه‌زنی در مورد ماهیت این حمله كماكان ادامه دارد.

مقامات توییتر می گویند در جریان این حمله تنها صفحه اصلی این سایت با صفحه دیگری جایگزین شد و اطلاعات شخصی كاربران ایمن باقی مانده است.

اغتشاش

برخی منابع خبری غرب تلاش كرده اند این حمله را به دولت ایران منتسب كنند، اما منابع مستقل معتقدند بررسی های كارشناسی نشان می دهد كه این حملات ماهیتی ساده و نه چندان پیچیده داشته و به تغییر محتوای صفحه اصلی سایت توییتر محدود بوده است، بنابراین نمی توان آن را سازمان یافته توسط  دولت ایران دانست .

گزارش های بعدی خبری تایید كرده كه این حمله در اصل با ربودن دی ان اس سایت توییتر و انتقال آن از 74.217.128.160به دی ان اس دیگری با آدرس 160.218.217.74 صورت گرفته است.

نتیجه گیری:

عصر امروز جنگها از جنگ های سخت و نظامی به جنگ نرم و غیر نظامی تغییر ماهیت پیدا کرده اند.دلیل اصلی این امر تغییر ماهیت قدرت از سخت به نرم است.یکی از ابزارهای مورد استفاده در جنگ نرم رسانه های اینترتی و شبکه های اجتماعی و وبلاگی است.توتیتر یکی از این شبکه های اجتماعی است که در حوادث پس از انتخابات با حمایت عینی دولت آمریکا محملی برای رواج شایعه و جنگ نرم علیه نظام شد.اگرچه هک نمادین این سایت توسط هر گروهی به شکل نمادین می تواند یک پاتک خوب برای شروع علیه این جریان باشد اما نمی توان صرفا با هک یا فیلترینگ آثار این گونه جنگهای نرم را کاهش داد.بلکه ورود سازمان یافته به این شبکه های اجتماعی توسط افسران جوان عرصه مبارزه با جنگ نرم و تولید وانتشار اطلاعات مبتنی بر حقایق وبصیرت سیاسی از راهکارهای مبارزه موثر در این عرصه است.



:: موضوعات مرتبط: یک پاتک مجازی در جنگ نرم (توئیتر و جنگ نرم) , ,
:: بازدید از این مطلب : 276
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد سیفی

جنگ نرم، روشی است که در طول تاریخ از سوی اشخاص و جوامع نسبت به دیگری به کار رفته و می رود. در این روش، آن چه هدف قرار می گیرد، اعتقادات، عواطف و احساسات انسان هاست؛ زیرا فروپاشی شخصیت و ترور آنها، باارزش تر از ترور اشخاص و از میان بردن فیزیکی آنان است؛ زیرا هرگاه شخصیت ها از میان رفت به عنوان بردگانی بی مزد در خدمت اهداف استثماری دشمنان قرار می گیرند و آنان می تواند از خدمات و منابع شخصیت های ترور شده بهره گیرند.

از آن جایی که در جنگ نرم همه گروه ها و اقشار یک جامعه به ویژه خواص و رهبران، مخاطب پیام هستند، لازم است تا خواص با ایجاد بستری مناسب، زمینه بصیرت زایی و بصیرت افزایی در توده های مردم را فراهم آورند و اجازه ندهند تا دشمنان با هنجارشکنی، اهانت و دیگر شیوه ها مردم را به سمت و سوی غفلت کشانند و با اختلاف و تفرقه به اهداف ناپاک دست یابند. خداوند در آیاتی چند به مسئله جنگ نرم در ابعاد مختلف آن پرداخته است. یکی از ابعادی که در قرآن به آن توجه ویژه شده، شیوه های مقابله با جنگ نرم است. در این آیات، افزون بر تحلیل و تبیین جنگ نرم و اهداف آن، توصیه هایی برای مقابله با آن بیان شده است. یکی از توصیه های قرآن، مقابله به مثل و در مراتبی شدیدتر، حذف فیزیکی دشمنان و کشتن آنان است.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی و سیره معصومان(ع) کوشید تا این بخش از ابعاد جنگ نرم را ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روش شناسی رفتارها در آموزه های قرآن

یکی از بخش های تحلیلی قرآن، ارتباط تنگاتنگی با روش شناسی رفتارهای دشمنان دین و اسلام دارد. در آموزه های قرآنی که به دشمن شناسی اختصاص یافته، به روش های آنان نیز اشاره می شود و با بیان این نکته کلیدی و اساسی که میان آنان تشابه قلوب وجود دارد، بر تکرار رفتارهای آنان در طول تاریخ بشریت تأکید می شود. از این رو وقتی سخن از تکرار تاریخ به میان می آید، به یک معنا همان همانندی در فکر و اندیشه و عمل است که در شرایط و مقتضیات متفاوت یکسان عمل می کند، هر چند که ابزارهای آن تغییر می کند.

همه دشمنان پیامبران در طول تاریخ، به سبب مشابهت در اندیشه و احساس، کنش و واکنش های یکسانی داشته اند. گزارش و بازخوانی تاریخ از سوی قرآن به این معناست که مومنان به بصیرتی دست یابند که رفتار دشمنان را شناسایی کنند و مقابله با آن را بشناسند و براساس آن رفتار کنند؛ زیرا تکرار پندارها و افکار و اعتقادات پوچ و رفتارهای ضدهنجاری و ضدعقلانی و ضدعقلایی، واکنش های یکسانی را اقتضا می کند که قرآن براساس تسلط و احاطه کامل بر انسان و فطرت و رفتارهایش ارایه می دهد.

در هر روشی، شیوه های گوناگونی از سوی دشمن به کار گرفته می شود که باید با شناخت ظرفیت ها و مقتضیات زمانی و مکانی، شیوه های مقابله به آن شناخته و به کار گرفته شود.

بصیرت زایی و بصیرت افزایی

قرآن مهم ترین روش دشمن در جنگ نرم را روشی می داند که هدف از آن قرار دادن مخاطب پیام ها در غفلت، جهل و تحلیل نادرست و نارواست. بخشی از این هدف به وسیله شبکه های عنکبوتی شایعه سازی و شایعه پراکنی پیگیری می شود. ایجاد گروه های اخباری یکی از روش های آنان است که یک مطلب دروغ و ناروا را چنان از منابع متعدد و متنوع و گوناگون تکرار می کنند که مخاطب آن را ناخودآگاه باور کند. به سخن دیگر تواترسازی خبر یکی از مهم ترین روش هایی است که دشمن در جنگ نرم از آن به خوبی بهره می گیرد. در این روش، دشمن خبری دروغ را می سازد و از زبان افراد مختلف تکرار می کند تا برای توده های مردم بلکه خواص نیز باورپذیر باشد. همین روش را در عصر پیامبر(ص) در جنگ احد با شایعه سازی و شایعه پراکنی کشته شدن پیامبر(ص) آزمودند به طوری که در یک لحظه همه لشکر اسلام از جنگ بازماند و حتی بسیاری از خواص به سبب باورکردن آن از صحنه جنگ گریخته و درپی عافیت رفتند.

باورپذیری از طریق تواترسازی خبر دروغین و شایعه، شیوه ای است که حتی خواص را فریب می دهد. شبکه های عنکبوتی که هر خبری را از یک دیگر تکرار می کند، باورپذیری را آسان می کند. به عنوان نمونه وقتی روزنامه های زنجیری و شبکه عنکبوتی رسانه های ماهواره ای و اینترنتی یک مطلب را در اشکال مختلف تصویرسازی می کنند، باورپذیری آن آسان می شود. در این روش از غرقه سازی که در علوم روان شناسی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، به خوبی استفاده می شود. غرقه سازی مخاطب از طریق همه رسانه های شنیداری و دیداری می تواند مردم را در حالتی از غفلت قرار دهد که از تفکر درباره ماهیت خبر و صدق و کذب آن بازماند.

راهکار قرآن برای مقابله با شایعات

قرآن به این نکته توجه می دهد که راه مقابله با تواترسازی ازطریق شایعه برای پذیرش خبر نادرست و دروغ، آن است که با هرگونه شایعه سازی به شدت مقابله شود وشایعه پراکنان مجازات شوند و تهدید به مجازات در دنیا و آخرت گردند. در این میان بصیرت زایی و بصیرت افزایی در میان مردم بسیار اهمیت دارد. به این معنا که با گزارش از واقعیت ها و شفاف سازی، اجازه داده نشود تا دشمن با دراختیار گرفتن نیاز خبرجویی فطری بشر، با بیان یک دروغ در میان چند حقیقت و واقعیت، فکر و احساس مخاطبان را در اختیار گیرد.

اهانت از روش هایی است که دشمنان اسلام همواره از آن به عنوان عامل تأثیرگذار در صحنه اجتماعی بهره برده اند؛ زیرا اهانت موجب می شود تا شخصیت شکنی و یا ترور شخصیت، اعتبار وجایگاه اجتماعی شخص از میان برود و سخنان او از اعتبار و رفتارش از ارزش فروافتد. در طول تاریخ همواره دشمنان اسلام با استفاده از ابزار اهانت به قصد سبک شمردن و تحقیر پیامبران و مؤمنان، کوشیدند تا ارزش و اعتبار شخصیتی آنان را تضعیف کرده و خدشه جدی بر آن وارد سازند.

قرآن کریم گزارش می کند که منافقان با برخوردهای توهین آمیز خویش نسبت به حضرت پیامبر(ص) تلاش می کردند تا عزت آن حضرت را درهم شکنند، زیرا عزت آن حضرت همانند کوهی بلند بود که هیچ چیزی بر آن تسلط نمی یافت. بنابراین با ترور شخصیت کوشیدند تا عزت را از نظر خود به ذلت تبدیل کنند و زمینه دور شدن مردم از پیرامون شخصیت شکسته شده آن حضرت را فراهم آورند. (منافقون آیه ۸)

در شأن نزول آیه فوق آورده اند که پیامبر(ص) به همراه گروهی از صحابه از غزوه بنی مصطلق به مدینه باز می گشتند که عبدالله بن ابی سرکرده منافقان مدینه اظهار داشت: هنگامی که محمد به مدینه برگشت او را از مدینه بیرون خواهیم کرد و وی را خوار و ذلیل می کنیم. (مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه) از باب تشابه قلوب و همانندی فکر و رفتار دشمنان اسلام، قرآن گزارش می کند که یهودیان نیز همین شیوه اهانت را در پیش گرفتند تا با تحقیر آن حضرت، شخصیت ایشان را ترور کرده و ارزش و جایگاهش را بکاهند. آنان کوشیدند با به کارگیری الفاظ زشت و توهین آمیز، آن حضرت را خرد و خوار کنند. لذا در خصوص واژه «راعنا» که در زبان عبری توهین آمیز ولی در زبان عربی به معنای طلب توجه و مراقبت است، یهودیان با گفتن آن به پیامبر(ص) کاربرد عبری آن را در نظر داشتند تا با آن به پیامبر(ص) توهین روا دارند و تحقیر نمایند.(الکشاف، زمخشری، ذیل آیه)

قرآن در تحلیل و تبیین روش شناسی رفتار دشمنان اسلام در جنگ نرم، در آیه ۴۶ سوره نساء به رفتار یهودیان در تحریف واقعیت ها و اتهام زنی و جابه جائی حق و باطل اشاره می کند و به مومنان نسبت به این شیوه های دشمنان توجه و هشدار می دهد.

دشمنان منافق در این راه برای این که شخصیت پیامبر را شخصیتی به دور از کمال و تعادل و سلامت جلوه دهند، به زود باوری و خوش باوری پیامبر(ص) با تاکید بر اصطلاح «اذن» توجه می دهند. اینان با این کار می خواستند تا پیامبر را بیازارند و ضمن اذیت و آزار ایشان، مردم را نسبت به شخصیت استوار و مستحکم آن حضرت بدبین کنند. هدف نهایی تمامی این اهانت ها همان خدشه وارد کردن بر شخصیت کامل آن حضرت بود. (توبه، آیه ۶۱)

در جنگ نرم، یکی از شیوه هایی که در روش اهانت آمیز بسیار به کار می رود، تحقیر امت در اندیشه و افکار آنان است. دشمن با تبلیغات شدید و ایجاد گفتمان دروغین غالب، می کوشد تا مومنان را در وضعیتی قرار دهد که گمان کند اندیشه و افکار

و رفتارشان، بیرون از دایره عقلانیت است. در همین عصر ما نیز در دوره ای دشمنان چنان بر روی افکار جامعه و رفتارش کار کرد که نماز خواندن نوعی سفاهت دانسته می شد.

خداوند در آیاتی چون ۱۳ سوره بقره گزارش می کند که منافقان در صدر اسلام با سفیه خواندن مومنان می کوشیدند تا آنان را در مسیری قرار دهند که افکار و رفتارشان از نظر دیگران و خودشان سفیهانه جلوه کند. تاکیدهای منافقان و تکرار آن از طریق شبکه های عنکبوتی و شایعه سازی به گونه ای بود که برخی از مؤمنان سست ایمان، افکار و رفتارشان را خوار و ذلیل می شمردند.

این جاست که قرآن با روش مقابله به مثل به تحقیر و اهانت و خوار کردن منافقان و دشمنان از یهود و مشرکان می پردازد و کاری می کند که منافقان و مشرکان و یهودیان خود را در حالتی می بینند که دوست داشتند مومنان را در آن حالت ببینند. (منافقون آیه ۸ و آیات دیگر)

خداوند با اشاره به عوامل اهانت زا و تحقیرکننده واقعی می کوشد تا مؤمنان را از حقیقت امر آگاه کرده و با ایجاد بصیرت و بصیرت افزایی به ایشان نشان دهد که برخلاف تصویری که منافقان و دیگر دشمنان اسلام و مؤمنان ارایه می دهند، عوامل اهانت زا چیز دیگری چون غفلت انسان از حق (اعراف آیه ۱۷۹) کفرورزی (بقره آیه ۱۷۱) گمراهی (مؤمنون آیات ۱۰۶ و ۱۰۸) هواپرستی (اعراف آیه ۱۷۶) دنیاطلبی و دلبستگی به مادیات زودگذر آن (همان) ظلم و ستم (نساء آیه ۱۴۸) اطاعت از شیطان (اعراف آیات ۱۷۵ و ۱۷۶) گناه و جرم و جنایت (انعام آیات ۱۲۳ و ۱۲۴) و علم بی عمل و بی هدف (جمعه آیه ۵) می باشد و انسان بایستی از این امور پرهیز کند.

قرآن در ادامه بحث و تحلیل از روش شناسی جنگ نرم که شخصیت رهبر و خواص جامعه مورد هجوم و حمله قرار می گیرد، به مسئله افترا اشاره می کند؛ زیرا افترا، ساختن دروغ و نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل کلمه فری)

دشمنان اسلام در طول تاریخ بشریت از آن جایی که تشابه قلوب داشتند، یکسان می اندیشند و یکسان رفتار می کنند، هرچند که ابزارهای ایشان دگرگون و پیشرفته تر شده است. اگر دیروز با شعر و هجو و مانند آن، افترائی را نسبت به شخص رهبر و خواص جامعه نسبت می دادند تا از اسوه بودن و شخصیت کامل ساقط کنند، امروز با شبکه های عنکبوتی و رسانه های پیشرفته و با ابزارها و فن آوری های جدید این کار را انجام می دهند.

آیاتی که به مسئله افترا به پیامبران در طول تاریخ از سوی دشمنان اشاره کرده، بسیار است که می توان به آیات ۵۱ و ۵۵ انبیاء و ۵۲ سوره ذاریات اشاره کرد.

در صدر اسلام، دشمنان به انواع تهمت ها و افتراها تمسک جستند تا شخصیت پیامبر(ص) را ترور کنند. آنان گاه به آن حضرت افترا می زنند که در غنایم جنگی خیانت می کند (آل عمران آیه ۱۶۱) یا آن که کارهای زشت و ناهنجار انجام می دهد (نساء آیه ۷۸) یا این که مجنون و جن زده است (صافات آیه ۳۶) و گرایش به کهانت دارد (طور آیه ۲۹) و به خدا نسبت های دروغ می دهد (سبا آیات ۷ و ۸) و جادوگر (یونس آیه۲) و شاعر (انبیا آیه ۵) و افسون شده (اسراء آیه ۴۷) می باشد.

این شیوه تخریب شخصیت از طریق تبلیغات مسموم علیه پیامبر (انعام آیه ۱۱۲) بسیاری راتحت تأثیر قرار می داد و آنان به این باور می رسیدند که پیامبر(ص) شاسته پیامبری و نبوت و رهبری جامعه نیست.

خداوند با تبیین شخصیت پیامبر(ص) و جایگاه واقعی او می کوشد تا مردم را نسبت به شخصیت پیامبر آگاه سازد و آنان را نسبت به رفتارها و تبلیغات دشمنان دارای بصیرت سازد تا به سادگی در دام تبلیغات دشمن نیفتند. نمونه این مقابله و مبارزه را می توان درباره افک به همسر پیامبر(ص) دید که در آیات ۱۱ و ۱۶ سوره نور به آن پرداخته است. به سخن دیگر، واکنش به هنگام و شفاف سازی درست، می تواند توطئه دشمن را با شکست مواجه سازد. (مجمع البیان، ذیل آیات)

ضرورت افشاگری بموقع

آیاتی از قرآن به این مهم توجه می دهد که افشاگری به هنگام و درست می تواند تبلیغات مسموم دشمن را دفع کند و اجازه بهره گیری را به دشمن ندهد. از جمله این آیات آیاتی است که درباره افترا به حضرت یوسف (ع) پرداخته است. (یوسف آیه ۲۶)

افشای به هنگام طرح ترور پیامبر (ص) که نقشه منافقان قدیم و جدید بود، از سوی خداوند موجب می شود تا آنان در انجام آن ناکام شوند و نتوانند به مقاصد شوم خود برسند. (توبه آیات ۶۴ و ۶۵ و مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه)

همین افشاگری به هنگام است که می تواند بسیاری از توطئه های دشمنان را خنثی سازد. از جمله می توان به افشاگری به هنگام خداوند درباره اخنس بن شریق اشاره کرد که با اظهار دوستی ظاهری نسبت به اسلام و پیامبر (ص)، عداوت درونی داشته و می کوشید تا با نهان سازی کینه خود، اهدافش را عملی سازد. (بقره آیه ۲۰۴ و مجمع البیان ذیل آیه)

خداوند در آیاتی از جمله ۱۱و ۴۱ و ۸۲ سوره مائده به افشاگری به هنگام طرح های ترور و توطئه های یهودیان نسبت به پیامبر (ص) می پردازد و هدف آنان از فرستادن جاسوسانی جهت تحریف و تکذیب سخنان پیامبر (ص) را رسوا می کند. این روش پیامبر (ص) برای ایجاد بصیرت در مردم و یا بصیرت افزایی نسبت به دشمنان اسلام و پیامبر (ص) بود.

هیاهوگرایی (کف و سوت) در برابر منطق

هیاهوگرایی یکی از روش هایی است که دشمنان اسلام و قرآن در جنگ روانی برای دست یابی به اهداف خود در پیش می گیرند. از آن جایی که دشمنان اسلام دارای منطق عقلانی نیستند به جای پاسخ گویی به پرسش ها و نیز تبیین مواضع و افکار و اندیشه های خویش به هجو و توهین یا هیاهو و غوغاسالاری رو می آورند. در قرآن خداوند گزارش های بسیاری را از رفتار دشمنان حق و اسلام آورده است که در حوزه روش شناسی رفتار دشمنان حق در برابر سخنان حق پیامبران قرار می گیرد. در این گزارش ها آمده است که نمرود در برابر استدلال های حضرت ابراهیم (ع) و فرعون در برابر منطق قوی و برهانی حضرت موسی (ع) به چرندگویی و هیاهوسالاری توسل جستند.

هنگامی که مشرکان مکه، نماز پیامبر (ص) و رفتارهای منطقی و عقلانی و عقلایی وی را در عبادت می دیدند، به جای این که رفتار عبادی خود را نقد کنند به کف و سوت پناه می برند تا هم اجازه ندهند کلمات نماز شنیده شود و هم خود را نشان دهند و مردم ساده و ظاهربین را به سوی خود بکشانند. خداوند در ۳۵ سوره انفال می فرماید: و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه ؛ نمازشان در کنار خانه خدا، چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نیست.

در روز عاشورا نیز دشمنان امام حسین (ع) بارها برای این که سخنان حق آن بزرگوار شنیده نشود، به هیاهوسالاری رو آوردند و با سوت و کف و کرنا و هلهله اجازه ندادند تا سخنان آن بزرگوار شنیده شود و مردم از آن متاثر شوند و یا راه حق را بیابند.

یکی از روش های رویاروئی با دشمنان، مقابله به مثل است که بارها در این باره گفته و نوشته شده است ولی روش دیگری که از سوی خداوند در جنگ نرم مورد توجه و تاکید و از سوی معصومان (ع) و پیامبر (ص) به کار گرفته شده است، تشدید مجازات است. در تاریخ موارد بسیاری را می توان یافت که از جمله برخورد شدید پیامبر (ص) با عاملان جنگ نرم و دستور قتل آنان است. البته آن چه پیامبر (ص) به آن فرمان می دهد، فتک و ترور و یا اغتیال نیست؛ زیرا ترور و فتک از نظر اسلام و ایمان حرام است (کتاب الفروع من الکافی، ج ۷، ص ۳۷۵) و هرگونه ترور و اغتیال و فتک، عملی مجرمانه و بیرون از دایره ایمان و اسلام دانسته شده است:» از این رو آمده است»: الایمان قید الفتک و المؤمن لایفتک.» اما آن چه که پیامبر (ص) فرمان می دهد اعلان رسمی جواز قتل برخی از افرادی است که در جنگ نرم حضور فعال دارند و با روش های گوناگون می خواهند اسلام و حقایق آن را تخریب کرده و وجوه و شخصیت های اسلامی را از اعتبار ساقط نمایند.

روشی که امام خمینی (ره) در برابر سلمان رشدی و مجموعه فعالان در این تخریب و اهانت ضد اسلامی در پیش گرفت، بیرون از دایره فتک و ترور می باشد؛ زیرا در این روش حکم رسمی و علنی قتل داده می شود و شخص از هدف بودن خود آگاه می باشد، هر چند که زمان این قتل و مکانش برای او معلوم نباشد. بنابر این جواز قتل عاملان و فعالان در جنگ نرم به معنای جواز ترور نیست. از جمله افراد و فعالان در جنگ نرم که آن زمان به شکل سرود و شعر و ابزارهای آن انجام می شد و پیامبر (ص) حکم قتل وی را صادر کرده بود، می توان به کعب ابن اشرف اشاره کرد که یکی از سرسخت ترین دشمنان اسلام بود. او در اشعارش پیامبر اسلام را هجو می کرد و مشرکان و عرب را به جنگ با وی تحریک می کرد. پس از جنگ بدر وی به عنوان فرستاده بزرگ یهود به سوی قریش، به مکه آمد و قریش را برای جنگ با مسلمانان و خونخواهی کشتگان بدر تحریک کرد و چون در اشعارش پیامبر (ص) را هجو می کرد و به اصحاب وی و مسلمانان ناسزا می گفت، اهل مکه ترسیدند از اینکه حسان بن ثابت شاعر پیامبر اکرم (ص)، در رد اشعار کعب، متعرض مکیان شود و علیه مردم مکه شعر بسراید. لذا از کعب ابن اشرف خواستند از مکه خارج شود.

کعب از مکه خارج شد و در میان اقوام عرب شبه جزیره می گشت و تخم کینه و دشمنی نسبت به پیامبر و اصحابش را در میان آنان می پاشید و چون در یثرب اقامت گزید، در اشعارش زنان مسلمان را مورد تعرض قرار می داد وشرف و کرامت ایشان را پایمال می کرد و به آنها ناسزا می گفت و در جهت ایجاد شورش در مدینه منوره تلاش می کرد.

پیامبر اعظم اسلام (ص) با یارانش درباره قتل وی مشورت کرد و مسئولیت این عمل مهم را محمدبن مسلمه، ابونائله سلکان بن سلامه بن وقش، عبادبن بشر بن وقش، حارث بن اوس بن معاد، ابوعبس بن جبر به عهده گرفتند و در ماه ربیع الاول سال سوم هجری قتل شاعر یهود و مشرکان در محلی نزدیک پناهگاه و قلعه وی به نام شعب العجوز درخارج یثرب صورت گرفت. (طبری، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۴۳)



:: موضوعات مرتبط: روش شناسی جنگ نرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()